گفتاری پیرامون ریشه یابی عوامل و انگیزه های دین گریزی(قسمت ا)
گفتاری پیرامون ریشه یابی عوامل و انگیزه های دین گریزی(قسمت ا)

دینداری و دین گریزی مقدمه: سخن پیرامون مسأله دینداری و دین گریزی در مراحل مختلف قابل طرح است از جمله؛ ۱ ) بررسی مفهوم دینداری و ریشه یابی و بیان مولّفه های آن   ۲ ) بررسی مفهوم دین گریزی و بیان شاخص ها و نشانه های آن ۳ ) احصا و تبیین عوامل مؤثر بر […]

دینداری و دین گریزی

مقدمه:

سخن پیرامون مسأله دینداری و دین گریزی در مراحل مختلف قابل طرح است از جمله؛

۱ ) بررسی مفهوم دینداری و ریشه یابی و بیان مولّفه های آن  

۲ ) بررسی مفهوم دین گریزی و بیان شاخص ها و نشانه های آن

۳ ) احصا و تبیین عوامل مؤثر بر دین گریزی و تشریح سازو کار علّی آن ها

۴ ) بررسی راهبردهای مناسب برای مداخله و اصلاح وضعیت موجود در مسیر نیل به مطلوبیت ها

چکیده

با واکاوی و تشریح همه جانبه مفهوم “دینداری” به واقعیتی به نام “دیندار” شدن می رسیم. منظور از”دیندار” شدن وضعیتی است که افراد انسانی به هر طریق، تعلق خاطری نسبت به دین مشخصی پیدا می کنند و در مقام پیرو، خود را ملزم به متابعت از تعالیم و فرامین آن می دانند.

دینداری به مثال یک پدیده انسانی همانند سایر پدیده ها در معرض ناپایداری و تغییر می باشد و به رغم آن که خود دین از جوهر و ذات پایداری است ولی تغییر و ضعف و زوال ممکن است دینداری را در بر گیرد و انسان دیندار از دین برگشته و گریزان  شود و یا به دین دیگری گرایش پیدا کند و یا دیانت او به ضعف بگراید.

 بنابراین “دینداری”، قطع نظر از چگونگی شکل گیری اولیه و اینکه زمینه و عوامل پیدایش آن چیست، همواره با عارضه تغییر و دگرگونی مواجه است و این تغییر و دگرگونی قطعا در اثر عوامل و دلایلی است که آن را اقتضا می کند.

تغییر در امر دینداری، گاهی به تغییر “دین” و انتخاب نوع دیگری از آن می انجامد و زمانی به تغییر “دینداری” و به تعبیری “دین گریزی” منتهی می شود. با این تفصیل جایگاه “دین گریزی” در منظومه بحث های مرتبط روشن می شود. انسان یا به دینی را که برگزیده ملتزم شده و از دستورات آن پیروی می کند و یا از آن گریزان می شود در این صورت یا به دین دیگری رویکرد خواهد داشت و یا اصلا هر نوع دینداری را کنار گذارده و منکر آن می گردد.

هدف از طرح مسأله دین گریزی

هدف اساسی این نوشتار پیدا کردن پاسخ‌ برای سوالات اساسی است که این سوالات حول محور چگونگی وضعیت توجه و رویکرد یا گریز افراد جامعه به ویژه نسل نوجوان و جوان در رابطه با ارزش های دینی می باشد.

همان گونه که چرایی و چگونگی شکل گیری دینداری همواره به عنوان یک سؤال مطرح بوده، چرایی و چگونگی دین گریزی نیز همیشه و به ویژه در زمان کنونی مطرح است. نوشتار حاضر ضمن واکاوی مفاهیم مرتبط، با روش اسنادی و رویکرد جامعه شناختی اشاره ای به تبیین نظام ارزشی دین اسلام داشته وانگهی به جایگاه این ارزش ها در جامعه امروز خود و علل و عوامل رویکرد به این ارزش ها یا گریز از آن را مورد بحث و ارزیابی قرار داده است.

اهمیت طرح مسأله دین گریزی

مسأله دین گریزی از موضوعاتی است که در سده های اخیر مورد توجه بسیاری از اندیشمندان قرار گرفته و به عنوان یک مسأله جدی مطرح است حجم بالای بحث های صورت گرفته مقالات نگاشته شده در این باره و نیز در باره “معنویت گرایی های جدید” گواه بر این مدعا است. و این امر نشانگر آن است که دین نقش مهمی در تحولات مربوط به زندگی انسان در ابعاد مختلف فردی و اجتماعی  دارد و بدین جهت مسأله دین گریزی برای اندیشمندان به طور عام و برای مؤمنان به طور خاص مسأله جدی می باشد.

دینداران از باب دل نگرانی های مؤمنانه ، “دین پژوهان بی طرف” برای تبیین حقایق، و “مروجان دین گریزی” با انگیزه های دیگری به دنبال تحلیل و رصد مسأله دین گریزی بوده و هستند. و این رویکرد و اهتمام گرایش های مختلف به تأمل در باره دین گریزی، دلیل بر مسأله شدن پدیده ی دین گریزی و عمق آثار و پیامدهای آن در جامعه است.    

نگرش ها در باره پدیده دین گریزی

از آنجا که دینداری از موضوعات ارزشی بوده و نوعا با آسیب هایی روبرو است همین آسیب ها در مسأله دین گریزی نیز کم و بیش حضور خواهد داشت و این امر خودش را در بزرگنمایی یا کوچک شماری واقعیت آن باقی می گذارند.

بعضی مسأله را به قدری بزرگ جلوه می دهند و می خواهند چنین القا کنند که این پدیده در یک سراشیبی بدون بازگشت افتاده است تا آن را نشانه ناکارآمدی متولیان دین معرفی کنند و نتیجه می گیرند که انحصار روحانیون در تعلیم و تصدی گری دین را باید درهم شکست.

بعضی دیگر به ظاهر راهبرد مشفقانه ابراز می دارند و می گویند برای حفظ دین در دنیای جدید، باید در خود دین تجدید نظر اصلاحی صورت پذیرد تا شاید روند کنونی گریز از دین متوقف شود.

برخی نظرشان بر پنهان کردن و مغفول گذاری مسأله دین گریزی است. و به تعبیری صورت مسأله را پاک می کنند و معتقدند که هرگونه دامن زدن به این بحث ها و برآورد کمّی و برجسته سازی عددی دین گریزان، به قبح زدایی از آن می انجامد و موجب جری شدن افراد سست عقیده می شود و آنان را به سوی دین گریزی عامدانه و متجاهرانه تر تشویق می  نماید.

گروهی هم عقیده شان بر این است که ما نمی توانیم دیندار و دین گریز را شناسایی کنیم و معیاری واقع نما بر این موضوع نداریم که بتوانیم مصداق دیندار و دین گریز را تشخیص دهیم مضافا بر آن که این امر از عهده ما خارج است تکلیف ما نیست و به خدا که دین را تکلیف نموده مرتبط است و او خود از آن صیانت می کند بنابراین بحث از آن ضرورتی ندارد.

در این نوشتار با پرهیز از بزرگنمایی یا کوچ شماری و یا مغفول گذاری مسأله و نیز با پرهیز از افراط و تفریط در تبیین مسأله، فرض را بر آن گذاردیم که دین گریزی یک پدیده تلخی است که امروزه به عنوان یک مسأله مطرح است و تبیین علل و عوامل آن و بررسی و پیدا کردن راهبردهایی برای مداخله و اصلاح وضعیت موجود و رسیدن به حالت مطلوب ضرورت آشکار است.

نباید مسأله را آن چنان بزرگ جلوه داد که راه بازگشت و اصلاح را به روی خود ببندیم و نه آن چنان بی اهمیت و کوچک تلقی کنیم که نسبت به یافتن راهبرد و اصلاح بی تفاوت و بی اعتنا باشیم و نه پنهان و مغفول سازیم که دچار “واقع گریزی” شده و از “واقع پذیری” امتناع نماییم.

( مطلب ادامه دارد)

استاد روحانی مجد