برای تبیین موضوع به معناهای دینگریزی و حالت های انسان در ارتباط با خدا اشاره می کنیم: معناهای دینگریزی : الف) دینگریزی به معنای نفی مطلق باورهای دینی دینگریزی به این معنا یعنی ترک باورهای دینی و کنار گذاشتن و انکار آنها از جمله نفی خدا و معاد و مواردی که رنگ دین دارد. در […]
برای تبیین موضوع به معناهای دینگریزی و حالت های انسان در ارتباط با خدا اشاره می کنیم:
معناهای دینگریزی :
الف) دینگریزی به معنای نفی مطلق باورهای دینی
دینگریزی به این معنا یعنی ترک باورهای دینی و کنار گذاشتن و انکار آنها از جمله نفی خدا و معاد و مواردی که رنگ دین دارد. در این معنا، دینگریز کسی است که به طور کلی از ساحت دین بیرون رفته و روی به انکار آورده است.
ب) دینگریزی به معنای گریز از یک دین و گرایش به دین دیگر
دینگریزی به این معنا یعنی بیرون رفتن انسان از دین خاصی و داشتن رویکرد به سوی دین دیگر.
پ) دینگریزی به معنای کنار گذاشتن شکل خاصی از دینداری
منظور از دینگریزی در این معنا انکار و یا تغییر دین نیست بلکه به نگرش فرد نسبت به دین مورد قبول خودش مربوط می شود مثلا دین را یک امر فردی ، غیر سیاسی و غیر حکومتی تلقی می کند و نسبت به دینی که آمیخته به سیاست و درگیر با مسایل اجتماعی بوده و رنگ حکومتی پیدا کرده است، بی اعتنا و یا منکر آن است. از آنجا که نوع نگرش و رویکرد به دین با نگرش برخی تفاوت پیدا می کند از این رو این تغییر در رویکرد و نگرش دینی، ملاک دینگریزی قرار میگیرد.
ت) دینگریزی به معنای ترک دستوراتی از دین
دینگریزی در این معنا، به معنای نفی دین، تغییر آن و یا تغییر نگرش نیست بلکه به معنای ترک واجبات و یا رفتار آلوده به محرمات است که از ناحیه دین تبیین شده است. از آنجا که دامنۀ ترک واجبات و یا ارتکاب محرمات گسترده است، وقتی عده ای می بینند بخشی از جامعه رفار منطبق با دستورات دینی را ندارند ، فوری آن را متهم به بی دینی کرده و جامعه را دین گریز قلمداد می کنند. مثلا بعضی تا می بییند گروهی دزدی و اختلاس می کنند، یا رشوه خواری و رباخواری می کنند، یا بی حجاب و بد حجاب هستند بلافاصله انگ بی دینی و دیین گریز به آن جامعه می زنند.
ث) دینگریزی به معنای بی تفاوتی نسبت به باورهای دینی
دینگریزی در این معنا، باور و اعتقاد نداشتن و عمل نکردن به دستورات دین نیست بلکه به این معناست که افرادی اگرچه مدعی دینداری هستند و چه بسا به برخی از دستورات دین هم عمل می کنند ولی نسبت به آن حالت بی پروایی و بی تفاوتی دارند. و از اینکه خدا و دستورات الهی در زندگی اش سیطره داشته باشد، برایش بی اهمیت است.
( مطلب ادامه دارد)
استاد روحانی مجد