گفتاری پیرامون ریشه یابی عوامل و انگیزه های دین گریزی(قسمت چهارم)
گفتاری پیرامون ریشه یابی عوامل و انگیزه های دین گریزی(قسمت چهارم)

حالت های انسان در ارتباط با خدا  الف) نداشتن شناخت از معارف دینی وقتی فردی از معارف دین هیچ شناخت و تصوری نداشته باشد مسأله گریز از دین در مورد او معنایی نخواهد داشت زیرا تا زمانی که انسان نوعی شناخت و آگاهی از موضوعی نداشته باشد، گریز از آن معنی نمی دهد چه این […]

حالت های انسان در ارتباط با خدا 

الف) نداشتن شناخت از معارف دینی

وقتی فردی از معارف دین هیچ شناخت و تصوری نداشته باشد مسأله گریز از دین در مورد او معنایی نخواهد داشت زیرا تا زمانی که انسان نوعی شناخت و آگاهی از موضوعی نداشته باشد، گریز از آن معنی نمی دهد چه این که در مفهوم گریز مواجهه و شناخت مطرح است.

ب) وجود نوعی شناخت بدون علاقمندی درونی

ممکن است انسان نوعی شناخت از معارف دین داشته باشد ولی هیچ گونه گرایش درونی و علاقمندی در او نباشد. این حالت در واقع ناشی از جهل به حقیقت دین است. وگرنه شناخت واقعی و کامل ازیک پدیده، سبب جذب و علاقمندی به آن پدیده را به دنبال می آورد.

پ) داشتن شناخت از معارف همراه با نفرت 

 گاهی انسان شناخت از معارف دینی دارد ولی این معارف را نوعی محدودیت و تحمیل از ناحیه دین برای خود تلقی می کند و با این تصور درمقام عمل به معارف احساس سختی می نماید و از آن سرباز می زند و گریز از اعتقاد و عمل دینی محقق می شود.

 ت) داشتن شناخت از معارف بدون داشتن انگیزه 

گاهی انسان شناخت از معارف دینی دارد و نسبت به سودمندی و مطلوبیت آن باور داشته و علاقمند هم است که در مقام عمل طبق آن عمل نماید ولی انگیزش لازم برای حرکت و تنظیم نوع زندگی بر مدار معارف دین ندارد. در این صورت شخص با اینکه با ملامت درونی اش مواجه می شود ولی به معنای گریز از دین بودن وی نیست چه اینکه در معنای گریز نفرت داشتن ملحوظ است.

 ث) شناخت و علاقمندی به معارف با پرهیز از اشتهار به دینداری

بعضی از افراد ممکن است نسبت به معارف دین شناخت داشته و علاقمند نیز باشند که به آن عمل نمایند ولی به هر دلیل از اشتهار به دینداری امتناع و پرهیز دارند. این گروه از افراد حقیقت دین را منکر نیستند و چه بسا به آن در اختفا عمل می کنند ولی شاید به دلیل پرهیز از ریا و یا ناخوشایندی از رفتار برخی مدعیان ایمان، از نام دیندار بودن و شهرت دینداری گریزان هستند. 

 ج) دشمنی با دین و تلاش جهت براندازی آن

 بعضی به طور کلی با داشتن شناخت از معارف دین یا بدون آن به دلایل و انگیزه های مختلف، با مسأله دین و دیانت دشمنی داشته و تلاش می کنند آن را تضعیف یا از عرصه  یزندگی انسان ها براندازند. تعبیر دین گریزی در این مورد نارسا است به جای واژه “دین گریزی” بهتر است از واژه دین “ستیزی مفهوم” استفاده شود.

معنای مورد نظر از “دین گریزی”

با توجه به آنچه که در واکاوی مفهومی “دینداری” و “دین گریزی” و حالت های انسان نسبت به معارف دینی بیان شد، روشن می شود که تعبیر “دین گریزی” در همه ی این موارد گفته شده درست نیست بلکه در موارد خاصی می توان عنوان “دین گریزی” بر آن نهاد. و آن عبارت است از موردی که انسان نسبت به معارف دینی شناخت و باور قلبی داشته باشد، و به نوعی با آن مواجه گردیده و علاقمندی خود را نشان دهد سپس به هردلیلی احساس تنفر کند و کلا از دین و باورهای دینی کناره گیری کرده و گریزان شود.

( مطلب ادامه دارد)

استاد روحانی مجد