گفتاری پیرامون ریشه یابی عوامل و انگیزه های دین گریزی(۸)
گفتاری پیرامون ریشه یابی عوامل و انگیزه های دین گریزی(۸)

دو) انگیزه های جامعه شناختى دین گریزی انسان دارای ابعاد و ساحت های گوناگون وجودی است از جمله از ساحت فردی و اجتماعی برخوردار می باشد که به لحاظ فردیت در علم روان شناسی و از جهت اجتماعی بودنش زندگی وی در جامعه شناسی مورد بررسی قرار می گیرد. به دلیل آن که شخصیت انسان […]

دو) انگیزه های جامعه شناختى دین گریزی

انسان دارای ابعاد و ساحت های گوناگون وجودی است از جمله از ساحت فردی و اجتماعی برخوردار می باشد که به لحاظ فردیت در علم روان شناسی و از جهت اجتماعی بودنش زندگی وی در جامعه شناسی مورد بررسی قرار می گیرد.

به دلیل آن که شخصیت انسان در اجتماع شکل می گیرد و ارزش ها، گرایش ها، عقاید، عادات و رفتار، تشکیل دهنده شخصیت او به شمار می آیند، عواملی در تکوین این شخصیت تأثیرگذارند که جامعه شناسان از آن ها به “عوامل مؤثر در اجتماعی شدن انسان” ذکر کرده اند که عبارتند از: خانواده، مدرسه، همسالان، رسانه های جمعی، مسجد، تماس با دوستان و همکاران، گروه های مرجع، گروه های همدرد، صمیمی و…[۱]

نقش سه گروه اجتماعی در بروز پدیده دین گریزی 

الف) خانواده

یکی از عوامل مهم دین گریزی، محیط خانوادگی است. خانواده شامل طیف وسیعی از نزدیکان نَسَبی و سببی می شود در میان اعضای خانواده، پدر و مادر چون ارتباط زیادتری با فرزند دارند، نقش بیش تری در شکل گیری شخصیت فرزند ایفا می کنند. به همین دلیل، با تربیت نادرست وناقص خود زمینه های دین گریزی فرزندان را فراهم می کنند بدین ترتیب می توان گفت که اولین عامل زمینه ساز گریز از دین، رفتار و منش پدر و مادر می باشد.

زمانی که نوح نبی(ع) از قوم خود ناامید شد، به درگاه خداوند عرضه داشت: “… پروردگارا، هیچ یک از کافران را بر روی زمین باقی مگذار. (سوره نوح: ۲۶) و در تعلیل درخواست نابودی کفار چنین بیان می فرکند: “…آنان جز پلیدکارِ ناسپاس نزایند.”

در روایتی از رسول اکرم (ص) گمراهی فرزندان به پدر و مادر نسبت داده شده است می فرماید: “هر انسانی که به دنیا می آید، در ذاتش به خداپرستی گرایش دارد. اما پدر و مادر او را از خالق هستی دور کرده، باعث انحراف وی از دین می شوند.”[۲]

با توجه به این آیه و روایت مذکور و با توجه به تجربیات تاریخی، این احتمال در ذهن انسان تقویت می شود که پدر و مادر در دین گریزی فرزند نقشی اساسی دارند، به گونه ای که پایه و اساس آن، حتی به پیش از تولد نیز باز می گردد. همان گونه که در تربیت دینی آنان نقش ایفا می کنند. 

ب) گروه های صمیمی (دوستان و رفیقان…)

یکی دیگر از عوامل دین گریزی گروه های صمیمی هستند که عبارتند از؛ دوستان، اطرافیان و کسانی که گفتار و رفتار آنان به دلایل گوناگون، از جمله احساس همدردی و جلب اطمینان، در تصمیمات انسان تأثیر می گذارند.[۳]

بر اساس نظریه­ی “نقش گروه­ها در تکوین گرایش­ها“، یکی از عوامل مهم شکل­دهنده­ی گرایش­های فرد، تعلق گروهی است. انسان برای این که بتواند زندگی کند و نیازهای اجتماعی خود را برآورده سازد، باید در گروه­های اجتماعی حضور یابد، و این امر، مستلزم پذیرش و حمایت از طرف سایر اعضای گروه است. گروه­هایی که شخص متعلق به آنهاست، سرچشمه بسیاری از گرایش­های اوست.

با نگاهی گذرا به سرگذشت دین گریزان در طول تاریخ به نقش گروه های صمیمی از جمله دوستان ورفیقان ناباب در دین گریزی انسان پی می بریم. توجه به روایتى از امام صادق (ع) مؤید این مطلب است که فرمود: “انسان به دین دوست خود می گراید.” به همین دلیل است که گاهى یک فرد تبهکار در مدتى کوتاه گروه زیادى را از دین بى زار مى کند.

اهل دوزخ از دوستان و اطرافیان خود شِکوه و شکایت می کنند مى ‌گویند: “اى کاش با پیامبر همراه مى‌شدم. اى واى بر من! کاش فلانى را دوست خود نمى‌گرفتم. رفیق من بعد از آن که حقّ از طرف خدا براى من آمد، مرا گمراه ساخت.[۴]

فرزند نوح(ع) تحت تأثیر یگران قرار گرفت و از دین گریخت و از شمار خاندان و نجات یافتگان بیرون رفت.[۵]

این آیات با صراحت تمام، به نقش گروه هاى صمیمى (دوستان و اطرافیان) فاسد در گمراهى و دین گریزى اشاره مى کند.

ج) سیاست حاکم بر جامعه

یکی دیگر از عوامل دین گریزی، محیط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است که غالبا تحت سیطره حاکمان خودسر و فرعونی صفت، صاحبان قدرت شیطانی، اشراف بی درد که در فرهنگ قرآنی، «ملأ» نامیده شده اند، رقم زده می شود.

در واقع مثلث شوم( زر، زور و تزویر) حاکم بر جامعه سومین گروهی هستند که بیش ترین نقش را در ایجاد زمینه دین گریزی داشته و دارند. اینان با داشتن قدرت و ثروت و در اختیار گرفتن رسانه های جمعی در هر زمانى با شیوه و شگردهاى گوناگون تبلیغاتى، موجبات دین گریزى را فراهم می کنند. و گاهی نفوذ اختاپوسی چنان پیچیده می شود که حتی به دست خودِ مدعیان دینداری ناخواسته و ناآگاهانه ضربه های محکم و شکننده ای به پبکره دینداری می زنند که و جامعه را با آسب دین گریزی مواجه می کنند که شاید این کار به دست مخالفان دین به این سرعت و شتاب و یا هیچ زمان اتفاق نیفتد.

اگر منصفانه و با نگرش ژرف نظر اندازیم خواهیم دید که حرکت اختاپوسی دین زدایی و گریزان کردن مردم به ویژه قشرجوان از دین حق در شرایط مختلف و ابعاد گوناگون در لایه های متفاوت جامعه دور از حقیقت نیست. نماد این حرکت را در آلوده شدن چهره های سیاسی به رذالت شهرت پرستی، قدرت پرستی فرعونی، و ثروت اندوزی قارونی می توان مشاهده نمود.

استاد شهید مطهری می گوید:

“یکی از چیزهائیکه موجب اعراض و تنفر مردم از خدا و دین و همه معنویات می شود آلوده بودن محیط و غرق شدن افراد در شهوت پرستی و هوا پرستی است، محیط آلوده همواره موجبات و تحریک شهوات و تن پروری و حیوان صفتی را فراهم می کند. بدیهی است که غرق شدن در شهوات پست حیوانی با هرگونه احساس تعالی اعم از تعالی مذهبی یا اخلاقی یا علمی یا هنری منافات دارد. همه آنها را می میراند. آدم شهوت پرست نه تنها نمی تواند احساسات عالی مذهبی را در خود بپروراند، احساس عزت و شرافت و سیادت را نیز از دست می دهد، احساس شهامت و شجاعت و فداکاری را نیز فراموش می کند، آنکه اسیر شهوات است جاذبه های معنوی اعم از دینی و اخلاقی و علمی و هنری کمتر در او تأثیر دارد…”[۶]

( مطلب ادامه دارد)

[۱] – بروس کوئن: مبانی جامعه شناسی، ترجمه غلام عباس توسّلی و رضا فاضل

[۲] – شیخ طوسی، التبیان

[۳] – (ر.ک: بروس کوئن، پیشین، ص ۱۳۸)

[۴] – (فرقان: ۲۷و۲۸)

[۵] – هود/۴۶

[۶] – امدادهای غیبی،صص۴۱-۴۷