ادامۀ گفتار پیرامون اصول تربیت دینی: در گفتار پیشین به چهار اصل از اصول مورد توجه در تربیت دینی را اشاره شد در این قسمت دو اصل دیگر از این اصول را یادآوری می کنیم: ۵ )  اصل انعطاف و محبت محوری یکی از اصول تربیت دینی  اصل برانگیختن محبّت و علاقه ی انسان و […]

ادامۀ گفتار پیرامون اصول تربیت دینی:

در گفتار پیشین به چهار اصل از اصول مورد توجه در تربیت دینی را اشاره شد در این قسمت دو اصل دیگر از این اصول را یادآوری می کنیم:

۵ )  اصل انعطاف و محبت محوری

یکی از اصول تربیت دینی  اصل برانگیختن محبّت و علاقه ی انسان و ایجاد وابستگی و تعلّق خاطر و عشق به خدا در او شکل می گیرد. اگر این هدف محقق شود در نتیجه انسان از هر آنچه غیر محوریت خداست، دوری می کند وظیفه ی اصلی تربیت دینی هم همین است که انسان را به عشق ورزی به خدا سوق دهد و از مظاهر غیرخدایی برهاند.

در بسیاری از آیات قرآن تبیین ارتباط انسان با خداوند یا بالعکس بر اساس محبت، شکلی کاملاً متفاوت از روابط حاکم در دیگر گستره های ارتباطی به خود گرفته است. مفهومی که حکایت از عشق متقابل خلق و خدا می کند، همان مفهوم محبت و عشق ورزی است که بیانگر کیفیت ارتباط دوجانبه انسان و خداست:”قُلْ اِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ ؛ بگو: اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد.”[۱]

با توجه به این اصل می توان گفت یکی از عوامل مهم دین گریزی، رفتارهای اجباری و اکراه بر انجام برخی رفتارها و کردارها در جامعه دینی است. فشار و خشونت، با اصل مهرورزی و محبت در تقابل بوده و نه تنها عامل گرایش به دین نمی شود بلکه سبب لجبازی، پنهان کاری، دروغ، تزویر، ریاکاری و انتقام می شود و بسا به دین گریزی می انجامد.

خشونت هایی که به نام دین انجام می گیرد و الزام هایی که در جهت دین آوری صورت می پذیرد گروهی را در صف دین گریزان آورده است و در نگاه ایشان تصویر دین، تصویری خشن و همراه با فشار، تهدید و ارعاب می گردد.

از دیدگاه قرآن نیز مهربانی، خویشتن داری و آسان گیری بر مردم، عامل جذب آنان، و سخت گیری و فشار، عامل گریز از دین معرفی شده است: ” فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ… ؛ پس به [برکت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سخت دل بودى قطعا از پیرامون تو پراکنده مى ‏شدند پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار[ها] با آنان مشورت کن…”[۲]

از همین منظر است که قرآن از پیامبران، نرم گویی با سردمداران کفر و فساد را می طلبد و ایشان را از درشت گویی باز می دارد: “فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَیِّنًا لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَى ؛ و با او سخنى نرم گویید شاید که پند پذیرد یا بترسد.”

و نیز از همین زاویه است که احکام را به گونه ای تشریع می کند که دینداران در سختی گرفتار نیایند: لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها ؛ خداوند هیچ کس را، جز به اندازه تواناییش، تکلیف نمی‌کند.”[۳]

۶ ) اصل توجه به رشد عقلانی و نقش تعقل و استدلال در تربیت دینی

هدف اصلی تربیت دینی، شکوفاسازی فطرت الهی انسان ها می ‏باشد و آموزش در این راه وسیله‏ای است تا متربی را با مفاهیم و مسائل لازم جهت طی مسیر آشنا سازد. این آموزش تا آنجا که وسیله‏ای جهت ‏باروری و شکوفا نمودن استعداد درون باشد، ارزشمند و قابل توجه است، اما اگر به دلائل مختلف و از جمله افراط در آموزش، روش ناصحیح آموزش، و یا هدف قرار دادن خود آموزش، از اصل شکوفا سازی دور شویم، آموزش حالت منفی به خود می‏گیرد. از جمله خطراتی که آموزش این چنین به همراه دارد، کاستن و یا ایجاد مانع بر سر راه رشد عقلی متربی است. استاد شهید مطهری می‏ فرماید: “این مساله که رشد شخصیت فکری و عقلانی باید در افراد و در جامعه پیدا شود، یعنی قوه تجزیه و تحلیل در مسائل بالا برود، یک مطلب اساسی است.‏”

ماندگاری و جاوانگی تربیت دینی و دینداری منوط به توأم و همزاد  و همراه بودن میزان احساس و عقلانیت و استدلالی بودن آن است اگر دیندار همراه با رشد عاطفی و احساسی به رشد عقلانی نرسیده باشد، چنین دیانت نتیجه ای جز تحجر و تفکر خوارجی نخواهد داشت و یا در نهایت به گریز از دین منتهی می گردد.

نماد این مسأله را در گریز مردم از دین مسحیت در اثر کنار گذاردن عقلانیت می بینیم که با نهضت عقلی در جریان رنسانس، دیانت منهای عقلانیت نتوانست دوام بیاورد و بسا سبب رویکرد مردم از دینداری به الحاد و بی دینی و یا سکولاریم گردید که امروز هم پس از گذر قرن ها آثار آن را در جوامع غربی و حتی شرقی شاهدیم.

با توجه به اهمیت رعایت اصول تربیت در نهادینه شدن تربیت دینی، اگرچنانچه این امر مورد غفلت واقع شود و تربیت دینی درست محقق نشود و نهادینه نگردد با کوچک ترین شبهه و تردید آسیب پذیری آن جدی خواهد بود.

( مطلب ادامه دارد)

[۱] – آل عمران، آیه ی ۳۰

[۲] –  آل عمران/۱۵۹

[۳] – بقره/ ۲۸۶