گفتاری پیرامون ریشه یابی عوامل و انگیزه های دین گریزی(۱۱)
گفتاری پیرامون ریشه یابی عوامل و انگیزه های دین گریزی(۱۱)

پنج) انگیزه های اقتصادی مؤثر در دین گریزی   الف) دنیازدگى، ثروت طلبى و رفاه طلبى یکی دیگر از گرایش هایى که انسان را به دین گریزى مى کشاند، دنیازدگى، ثروت طلبى و رفاه طلبى و نیزز فقر اقتصادی است. از یک سو با مطالعه تاریخ پیامبران یکی از دلایل سرپیچى امت های آنان از دستورات […]

پنج) انگیزه های اقتصادی مؤثر در دین گریزی 

 الف) دنیازدگى، ثروت طلبى و رفاه طلبى

یکی دیگر از گرایش هایى که انسان را به دین گریزى مى کشاند، دنیازدگى، ثروت طلبى و رفاه طلبى و نیزز فقر اقتصادی است. از یک سو با مطالعه تاریخ پیامبران یکی از دلایل سرپیچى امت های آنان از دستورات الهى و صف آرایى شان در برابر انبیاء را می توان در و جود روحیه، دنیازدگى، ثروت طلبى و رفاه طلبى این امت ها مشاهده نمود و از سوی دیگر با مطالعه جامعه شناختی تأثیر پدیده فقر اقتصادی در گریز از دین را به شکل های مختلف می توان ملاحظه کرد.

در عصر حاضر نیز همین مقوله صادق است. گروهی با آلوده شدن به روحیه تکاثر در ثروت و قدرت و شهرت طلبی و دنیازدگی از دین و عمل به آموزه های آن فاصله گرفته اند که نماد آن را در شیوع رباخواری در جریان اقتصادی جامعه و دزدی، رشوه خواری، اختلاس، رانتخواری و سوء استفاده از فرصت ها و موقعیت های شغلی و انتساب به مراکز قدرت در جریان اداری کشور در جریان اداری کشور می کنیم.

و گروهی از مردم نیز در اثر مشاهده رفتار و عملکرد نامشروع اقتصادی در بدنه جامعه دینی توسط افراد متظاهر به دینداری به شبهه افتاده و در نتیجۀ تجزیه و تحلیل خود به بدبینی از دینداران و در نهایت گریز از دین روی می آورند.

ب) فقر اقتصادی

گروهی نیز در اثر فقر به گریز از دین مبتلا شده اند وجود بزهکاری های اجتماعی و هنجارشکنی ها بیشتر متأثر از فقر اقصادی است و به جرأت می توان گفت که یکی از عوامل مهم و کلیدی در بروز ناهنجاری های اجتماعی، فقر است و بررسی آماری از زندانیان و پرونده های قضایی حاکی از این موضوع می باشد. همین گونه که فقر در پدیداری آسیب های اجتماعی مؤثر است، در دین گریزی نیز اثر آن دیده می شود. بویژه آنکه اگر فقر در یک حکومت دینی پدید آید بیشتر به دین گریزی می انجامد چه اینکه فقر پدیدارشده در حکومت دینی، به حساب دین گذاشته می شود و زمینه های گریز از دین را فراهم می سازد.

تمامی افراد جامعه اعم از مسلمان و غیر مسلمان مخصوصا در حکومت مدعی ی دینی بودن، باید در تامین نیازهای اولیه معیشت خویش در وضعیت اقتصادی مطلوب و مناسب با شرافت و کرامت انسانی خود باشند تا رفاه عمومی در جامعه برقرار گردد.

در صورتی که این امر اتفاق نیفتاده و امروزه بیشتر مردم دنیا به خصوص در جامعه ما براساس معیاری که برای خط فقر اعلام نموده اند، زیر خط فقر زندگی می کنند. و این در واقع فاجعه ای بزرگ است و پیامدهای بس ناگوار و نامطلوب دارد که مسؤولان حکومتی آن را مورد غفلت قرار داده اند.

عامل فقر یک پدیده و واقعیت ناخوشایند اجتماع است و نباید در جامعه بشری وجود داشته باشد. روی این اصل دین اسلام، فقر و تنگدستی را جزو یکی از مصیبت های بزرگ و از جمله بلای جامعه بشری که تا سرحد نابودی آن تاثیر دارد، معرفی نموده است و ریشه کنی آن از اجتماع را اصلی ترین هدف و وجهه همت خود قرار داده است. امام علی(ع) در مبارزه با فقر و تهیدستی می گوید: “خدایا آبرویم را با بی نیازی نگهدار و با تنگدستی شخصیت مرا لکه دار مفرما چرا که فقر همان مرگ بزرگ است.”

فقر علل مختلف و پیامدهای گوناگون دارد. گاهی ممکن است علت پدیده فقر، یک امرتحمیلی باشد و بسیاری از افراد در فقر خود نقشی نداشته باشند. از مهم ترین عوامل این نوع فقر می توان به عوامل طبیعی مانند زلزله، سیل، خشکسالی اشاره کرد و گاهی علت پدیده فقر را، باید در نوع روابط اقتصادی حاکم بر جامعه جست وجو کرد؛ روابط ناسالم اقتصادی از یک سو بر بسیاری از مردم تأثیر می نهد، شکاف طبقاتی میان اقلیت پردرآمد و اکثریت تهیدست را فزونی می بخشد و ممکن است سرانجام اقتصاد کشور را فلج کند، از سوی دیگر به لحاظ انتساب چنین جامعه به دین، قطعا زمینه ی گریز مردم متدین از دین می شود.

بدون تردید یک از علل و عوامل پیدایش پدیده فقر در جامعه، توزیع ناعادلانه ثروت و انحصار ثروت در دست توانگران و ثروتمندان و قدرتمندان و ثروت اندوزی حاکمان و منسوبان آنان است و این پدیده تلخ به حکومت آن جامعه بر می گردد. امام علی(ع) می فرماید: “همانا ویرانی زمین به دلیل تنگدستی مردم است، و تنگدستی مردم، به جهت غارت اموال از طرف زمامدارانی است که به آینده حکومتشان اعتماد ندارند.”[۱] اگر حکومت دینی در شعارها و مدعیات خود ناکام ماند یا از روش های تبعیض گرایانه استفاده کرد و یا در تامین بنیان های زندگی انسان چون معیشت و عدالت اجتماعی ناموفق ماند، زمینه های گریز از دین را دامن می زند.

و بدون تردید یکی از آثار ویران گر پدیده فقر، نقص عقلانیت و دین انسان است. امام علی(ع) خطاب به فرزندش محمدبن حنفیه می فرماید: “فرزندم! از فقر بر تو می ترسم، از آن به خدا پناه ببر! زیرا فقر دین انسان را ناقص و عقل و اندیشه او را مشوش، و مردم را نسبت به او، و او را نسبت به مردم بدبین می سازد.”[۲] و در روایت دیگر می فرماید: “از دست رفتن دین، سبب نابودی امنیت است و با ترس و وحشت، زندگی مفهومی ندارد، و زوال عقل سبب زوال زندگی است و جامعه بی خرد را جز با مردگان نتوان قیاس کرد.”[۳]

بنابراین فقر خطرناک ترین بیماری است که جامعه را تهدید می کند و درصورت عدم تسریع نسبت به درمان آن، جامعه دچار اختلال و فروپاشی و در نهایت باعث از دست رفتن دین و معنویت و ضعف عقیده می گردد. روی این اساس گفته شده است: کاد الفقر ان یکون کفرا؛ نزدیک است که فقر به کفر منجر شود.”[۴]

( مطلب ادامه دارد)

 به قلم :استاد روحانی مجد

[۱] – خطبه ۲۰۹

[۲] – حکمت ۳۱۹

[۳] – حکمت ۳۱۹

[۴] – بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۲۹