بنده دکتر رضا یگانی، فاغ التحصیل دانشگاه ملی کوبه، ژاپن، استاد تمام دانشگاه صنعتی سهند دانشکده مهندسی شیمی و همکار پژوهشکده دانشکده محیط زیست دانشگاه تبریز و همچنین عضو دفتر پایش ستاد احیای دریاچه ارومیه در دانشگاه تبریز هستم. در کنار کارهای تحقیقاتی و تدریس در دانشگاه، مشاور فنی شرکت ارس تارلا در تصفیه آب رودخانه ارس، مشاور ارشد […]
بنده دکتر رضا یگانی، فاغ التحصیل دانشگاه ملی کوبه، ژاپن، استاد تمام دانشگاه صنعتی سهند دانشکده مهندسی شیمی و همکار پژوهشکده دانشکده محیط زیست دانشگاه تبریز و همچنین عضو دفتر پایش ستاد احیای دریاچه ارومیه در دانشگاه تبریز هستم. در کنار کارهای تحقیقاتی و تدریس در دانشگاه، مشاور فنی شرکت ارس تارلا در تصفیه آب رودخانه ارس، مشاور ارشد شرکت پتروشیمی رازی ماهشهر در تصفیه و بازچرخانی آب و استحصال آب از دریا و همچنین مشاور عالی و همکار شرکت مهندسین مشاور یکم در پروژه تصفیه شیرابه زباله شهر تبریز نیز هستم. موضوعی که امروز می خواهم با شما بخش هایی از آن را بیان کنم، واکاوی و ریشه یابی مشکل کم آبی، جیره بندی آب و برق در استان آذربایجان شرقی و بخصوص شهر تبریز است.
تبریز با جمعیتی حدود دو میلیون و بارش سرانه ۳۱۰ میلیمتر، که از متوسط بارش سرانه کشور بالاست! این روزهای حال و روز خوبی ندارد. این شهر، با مصرف روزانه بیش از ۴۰۰ هزار متر مکعب آب و تولید روزانه ۳۱۰-۳۵۰-هزار متر مکعب فاضلاب شهری، بیلان مناسبی در منابع و مصارف آبی ندارد. این در حالی است که بیش از نیمی از آب مصرفی این شهر، از خط لوله ۱۸۲ کیلومتری میاندوآب تامین می شود و در روزهای اخیر، در حالی که مردم از یک طرف درگیر بیماری مهلک کرونا بوده و از طرف دیگر، گرمای طاقت فرسایی را تحمل می کنند، قطعی ۸ ساعته آب و ۴ ساعته برق را نیز تجربه می کنند، که البته وضعیت فوق در بخش های محروم و فقر نشین شهر نظیر محله ملازینال، بمراتب وخیم و اسفناک است.
بنا به ادعای مسئولان، بخشی از افزایش مصرف آب در روزهای اخیر بواسطه افزایش شستشوی مواد مختلف بواسطه شیوع بیماری کرونا است. علی ایحال، اگر بفرض این ادعا نیز صحیح باشد، آیا جیره بندی راهکار مقابله با کم آبی است؟ آیا عبارت “شهر اولین ها” زیبنده وضعیت فعلی مردم شهر تبریز است؟ قطعا اینگونه نیست و بنده در ادامه به بخشی از دلایل بحران کم آبی این روزهای تبریز که قبلا پیش بینی شده و به دفعات به سمع و نظر مسئولان و مدیران استان رسانده شده بود، اشاره میکنم.
بنده پس از طی ۷ سال تحصیل در مقطع دکتری و گذراندن دوره های فوق دکتری در مراکز تحقیقاتی و معتبرترین شرکت های تصفیه آب و فاضلاب کشور ژاپن، در سال ۸۷ به ایران برگشتم. در آن روزها خبرهای زیادی از بی آبی دریاچه ارومیه منتشر نمی شد، اما اندکی تامل در وضعیت رشد کمی و خطی صنایع استان (خطی یعنی فقط تولید مدنظر بوده و هیچ توجهی به بهره وری در استفاده از منابع طبیعی، رعایت حقوق محیط زیست و بازچرخانی و استفاده مجدد از آب نشده است)، قیمت پایین آب و شاخص رشد جمعیت، براحتی می شد پیش بینی کرد که ادامه وضعیت فعلی و بی توجهی به موارد فوق، مشکلات جدی را متوجه استان خواهد ساخت.
با توجه به زمینه تخصصی و فناوری های آموخته شده در کشور ژاپن، اولین مرکز تحقیقات فناوری غشا بمنظور ترویج؛ آموزش، تحقیق و فناوری روشهای نوین تصفیه و باز چرخانی آب را در دانشگاه صنعتی سهند تاسیس نموده و طی مصاحبه ای که با روزنامه شرق خراسان در سال ۱۳۹۲داشتم، یک جمله تاریخی را به عاریت گرفته و عرض کردم که جنگ بعدی کشور ها بر سر آب خواهد بود و زنگ خطر آن در کشور به صدا درآمده است و خاطر نشان کردم که توجه به این مقوله بسیار حائز اهمیت بوده و بایستی فکری به حال آینده استان و کشور نمود.
علی ایحال، در سال ۱۳۹۵ پس از برگزاری اولین همایش استانی آب و توسعه پایدار با همکاری سازمان پارک ها و فضای سبز استان و دانشگاه صنعی سهند، همکاری خود را با شبکه آب و خاک استان مستقر در دفتر منطقه ویژه اقتصادی استانداری آغاز نمودم و ضمن اشنایی با شبکه ای از متخصصان بخش های مختلف صنعت، دانشگاه، نهاد های مردمی و فعالان زیست محیطی، اولین سند اجرایی بازچرخانی و استفاده مجدد از پساب در آذربایجان شرقی همزمان با همایش بحران آب در جشنواره ربع رشیدی استان در پاییز ۱۳۹۶ تهیه و تدوین شد. این سند با ارزش در واقع عصاره تمام تجریبات و انوخته های علمی و عملی بدنه کارشناسی دستگاه های اجرایی متولی آب و دانشگاهیان و فعالان زیست محیطی و نهاد های مردمی بود، که با صرف بیش از ۳۵۰۰ نفر ساعت کار مداوم در طی ۶ ماه توسط اقای دکتر کلانتری، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان محیط زیست کشور، دکتر خدابخش، استاندار وقت آذربایجان شرقی و کلیه مدیران دستگاه های اجرایی و سیاست گذاری در استان و کشور امضا شد و مقرر شد، کمیته ای مرکب از نمایندگان تعریف شده در این سند به ریاست معاون عمرانی استاندار در منطقه ویژه علم و فناوری ربع رشیدی تشکیل و نسبت به برنامه ریزی و تهیه سازوکارهای اجرایی اقدام کنند .
مهمترین شعار این جلسات، تهیه و تدوین “مطالبه کارشناسی” توسط نخبگان و خبرگان امور و انتقال آن به لایه های تصمیم گیری بالا بود. جالب توجه اینکه تمام افراد دخیل در این پروژه مبتنی بر خرد جمعی، خارج از وقت اداری و بودن حتی دریافت یک ریال، با تمام وجود در تدوین این سند کوشیدند، می دانید نتیجه اش چه شد؟؟ در اولین جلسه ی اجرایی بعد از امضای سند که با حضور تهیه کنندگان سند تشکیل شده بود، معاون فنی وقت استاندار اعلام نمودند که به تشخیص خودشان سند فاقد ارزش بوده و بایستی کنار گذاشته شود!!
کنارگذاشتن ماهها همفکری و خرد جمعی توسط یک مدیر، طی یک جلسه ۲۰ دقیقه و بدنبال آن منحل نمودن شبکه آب و خاک استان، و حذف اتاق فکر آب یکی از دلایل بی برنامگی و غافلگیری مدیران استان در برابر وضعیت امروز آب و برق است.
همزمان طی جلسه ای حضوری مشکل جدی بی آبی در سالهای آتی را با هماهنگی مدیرکل سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان، جناب آقای دکتر بهبودی، به آقای دکتر خدابخش انتقال داده و شمایی از آینده نابسامان آب استان را طرح و مجددا روش های فائق آمدن بر مشکل فوق را نیز معرفی کردیم، این بار نیز با بازنشست شدن آقای دکتر خدابخش، مجددا همه چیز به فراموشی سپرده شد.
مجددا، با همت کلیه دوستان و متخصصان، سوالاتی را برای طرح از مسئولان و مدیران استان آماده کردیم، نظیر اینکه چه میزان آب داریم؟ آب قابل دسترسی ما چقدر است؟ پتانسیل آبی استان ما چیست؟ منابع و مصارف ما کدامند؟ اولویت های مصرف ما کجا هست؟ چه کسی می تواند از میزان دقیق مصرف و تولید آب در استان و شهر سخن بگوید؟ در ۵ یا ۱۰ سال آتی، آب از کجا می بایستی تامین شود؟ حلقه مفقود تدبیر و برنامه ریزی در مقوله آب چیست؟ چرا ما و بعبارتی دیگر، سیاست گذاران و برنامه ریزان و مدیران کلان شهر و استان، نمی بایستی تدابیری برای یافتن پاسخ به این سوالات در سالهای قبل اتخاذ می نمودند؟ این موارد طی جلسات مختلف اعم از استانداری، شورای شهر تبریز، جلسات متعدد اتاق گفتمان آب و فعالان زیست محیطی، نشست های یک روزه با مسئولان و مدیران بخش آب استان و تمام کسانی که بنوعی با مقوله آب سر و کار داشتند، طرح و به بحث و بررسی گذاشته شد، اما باز اقدامی صورت نگرفت.
دغدغه مزبور با هماهنگی برخی همکاران در شرکت آب منطقه ای استان، به شخص مهندس غفارزاده مدیرعامل شرکت انتقال یافت و طی جلسات متعددی، با حضور و حمایت ایشان، مقرر شد طی نشستی یک روزه با دعوت از کلیه کارشناسان و خبرگان امر آب ضمن هم اندیشی، مدیریت کلان استان را به تدوین نقشه راه آب ملزم سازند، که طی این جلسه و با دعوت از کلیه کارشناسان و متخصصان کشور، جلسه ای با حضور مجدد مسئولان و مدیران اجرایی و سیاست گذاری استان، نمایندگان مجلس و مدیران ارشد وزارت نیرو، در محل شرکت آب منطقه ای استان تشکیل و با همفکری کلیه اعضا، شرح خدمات بسیار کامل و جامعی تحت عنوان “نقشه راه آب استان آذربایجان شرقی” تهیه شد که با حمایت دلسوزانه و مسئولانه مدیریت سازمان جهاد کشاورزی استان و با محوریت پژوهشکده محیط زیست دانشگاه تبریز ، موضوع به کارگروه آموزش، پژوهش، فناوری و نوآوری سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان معرفی شد، که این بار، با همت مسئولان و کارشناسان محترم کمیته آب در آن سازمان، این طرح نیز حذف شده و بجای آن طرح هایی که در اولویت های بسیار پایین تر و نامربوط به بحث امنیت آب استان بودند، جایگزین شده و مورد تصویب قرار گرفتند!!
مدیران محترم یقین بدانید سال های بعد در همین روزها، بجای قطعی ۵-۶ ساعته، شاهد قطعی آب چند روزه و چند هفته ای هم خواهیم بود. حال سوال ما این بود، اینکه وقتی سازمان برنامه و بودجه استان با اصرار و پافشاری برخی معاونان و مدیرانش اقدام به هدایت و تصویب طرح های ۲ یا ۳ میلیاردی نموده است، که البته منتظر اثربخشی انها خواهیم ماند، چرا در خصوص این طرح استانی، به این صورت عمل کرد؟ البته در برخی موارد، سند آمایش استان به عنوان شاخص عملیاتی و اجرایی مطرح شده است که لازم است در این خصوص اعلام نمایم که این سند اولا در مقیاس ۱ به ۱۰۰۰۰۰ تهیه شده، دوما آب محور نبوده و برای کلیه موارد توسعه ای نظیر گردشگری، صنایع سنگین و فلزات، صنایع نفت و گاز و پتروشیمی، خودرو، صنایع نوین، صنایع غذایی و الی ماشاا…تدوین شده و بهیچ وجه نمی تواند ماهیت عملیاتی داشته باشد، مهم تر از همه، داده های بکار رفته در تدوین این سند، داده های مربوط به سالهای ۱۳۸۹-۱۳۹۰ است، که حتی با اصلاح برخی داده ها در سال های بهدی، همچنان فاقد اطلاعات راهبردی است و صرفا شمایی کلی از وضعیت عمومی استان را می تواند به نمایش بگذارد.
یکی از دلایل رد طرح نقشه راه، هزینه ۲/۱ میلیارد تومانی آن عنوان گردید، غافل از اینکه شرح خدمات این پروژه با حضور بیش از ۴۴ کارشناس و متخصص برای ۲ سال مبلغی ناچیز و بی مقدار است. البته یکی از افراد فعال در کنار گذاشته شدن طرح تدوین نقشه راه آب استان، بخاطر خالی نبودن عریضه، ایرادهای داوری را عنوان نمودند، نه تنها هرگز ایرادهای مورد ادعای شان را هرگز به اینجانب به عنوان مجری طرح ارسال ننمودند، بلکه بخش مضحک این ادعاها زمانی بود که ایشان عنوان داشتند، تمام افرادی که میتوانستند داوری طرح را انجام دهند، بنوعی در این طرح حاضر هستند، لذا عملا داوری برای این طرح پیدا نمی شود!! این دوستان و همکاران محترمشان، ظاهرا از اهمیت نقشه راه آب استان غافل هستند، در حالی که بدون نقشه راه، و بدون داده های متقن در خصوص منابع و مصارف، عملا هیچ اقدامی و هیچ برنامه ای برای تعیین سیاست های پیش رو امکان پذیر نیست و در حالی که ۷۵-۸۰ درصد آب موجود در بخش کشاورزی، ۱۰-۱۵ درصد در بخش صنعت و خدمات و فقط کمتر از ۱۰ درصد آن در بخش شرب مردم مصرف می رسد، با اینهمه، مدیران اجرایی استان، تنها به قطع آب شرب همین مردم دست یازیده و هیچ کس را یارای پرسیدن این سوال از آقایان نیست که چرا روزانه ۶۰-۸۰ هزار متر مکعب، یعنی آب شرب ۳۰۰-۴۰۰ هزار نفر مردم فقط در شرکت های پالایش نفت، پتروشیمی و نیروگاه تبریز و شهرک های صنعتی مصرف می شود ولی آب شرب مردم قطع می شود؟
این شرکت ها که براحتی می توانند از ۳۵۰ هزار متر مکعب فاضلاب در روز استفاده مجدد از آب را عملی کنند، و مدیریت آب و فاضلاب استان نه توان تصفیه آن را داشته و نه قادر به واگذاری آن به بخش خصوصی و تامین هزینه های سرمایه گذاری و توسعه تصفیه خانه هارا دارا است، چرا این ایده ها را به فراموشی می سپارند؟
تنها دلیل آن، ناتوانی و فقدان آینده نگری نزد مسئولان و مدیرانی است که فاضلاب تبریز را با نگرشی عافیت محور، به ستاد احیای دریاچه ارومیه واگذار نموده و متاسفانه حتی قادر به دریافت یک سوم مبالغ مقرر نیز نشدند، بدتر آن که طی اظهار ستاد احیای دریاچه ارومیه، اداره آب و فاضلاب استان با تخلفی محرز، هزینه دریافتی را نه در توسعه و تاسیس تصفیه خانه، بلکه در توسعه شبکه جمع آوری فاضلاب شهر، هزینه نموده است!!
اگر بخواهیم به دلایل و کند و کاو چرایی این مطلب ورود کنیم، بایستی به سال ۱۳۹۴ مصادف با تشکیل ستاد احیا دریاچه ارومیه برگردیم، که در زمان تصدی وزارت نیرو توسط اقای مهندس چیت چیان، عدد ۱۲۵ میلیون متر مکعب تولید سالانه فاضلاب تبریز به اشتباه توسط مدیران وقت آب منطقه ای استان ذکر شد و شهر تبریز متعهد به تامین این میزان پساب در ازای دریافت ۱۲۰۰ میلیارد تومان جهت توسعه تصفیه خانه تبریز و خط انتقال پساب شد. این رقم در حالی ثبت و معیار محاسبه قرار گرفت که شهر تبریز قادر به تامین بیش از ۸۸ میلیون مترمکعب فاضلاب خام در سال نبود، و البته هیچ کسی نتوانست در برابر این اشتباه مبرز و عجیب ادعایی دیگری داشته باشد، چرا؟ چون عملا داده ای متقن در استان موجود نبود، و مدیریت عافیت طلب اجرایی استان در آن سال، میراث شومی را بر دستان مدیران بعدی گذاشت، و هربار که در صدد اصلاح این اشتباه فاحش شدیم، خیلی ها گلایه کردند که افرادی، در صدد جلوگیری از آمدن حجم عظیمی از بودجه به استان شده اند.
درواقع مدیران مربوطه منتظر بودجه های ستاد احیا ماندند و به همین سادگی، در طی ۵-۶ سال گذشته، تمام فرصت های سرمایه گذاری را از دست دادند، شاید، این روش ساده ترین و بی دغدغه ترین روش تامین بودجه بود، اما در ادامه به دلیل عدم پایبندی ستاد احیاء به تعهدات منعقد شده در قبال پروژه های تبریز، مبالغ وعده داده به این شرکت ها پرداخت نشد و استان آذربایجان شرقی از اینجا مانده و از آنجا رانده، نه قادر به ورود به سرمایه گذاری بخش خصوص شد، و نه قادر به تامین مالی از طرف ستاد احیا شد، و رسیدیم به امروز که روزانه آب ۴۰۰ هزار نفر مردم این شهر به مصرف کارخانه های شهر رسیده و شرکت آب فاضلاب با کنارگذر نمودن روزانه بیش از ۲۰۰ هزار متر مکعب فاضلاب، جریانی از فاضلاب انسانی را در مسیر رودخانه آجی چای ایجاد نمود تا روستاییان مسیر به توسعه و کشت و کار و تولید محصولات بپردازند!!!!
هربار هم که بی آبی مطرح شد، بجای توجه نمودن به مقوله بهره وری و استفاده بهینه از منابع و لحاظ نمودن شاخص های توسعه پایدار در مباحث و پیاده سازی سیاست بازتخصیص و بهره مندی از خرد جمعی کارشناسان و خبرگان آب استان، بحث انتقال آب از ارس را عنوان نمودند، بنده همینجا اعلام می کنم، هر کسی که ادعای انتقال آب از ارس را مطرح نماید، قطعا از چندین مقوله اصلی غافل و بی اطلاع است، اولا اینکه شناختی از کیفیت آب ارس نداشته و می پندارد، آب ارس کیفیتی مشابه با زرینه رود دارد. دوما اینکه در کنار مخاطرات استفاده از آبهای مرزی، و حقابه های پایین دستی آن، اختلاف ارتفاع ۷۰۰ متری بین این دو شهر و فاصله ۱۸۰ کیلومتری، مستلزم تامین انرژی عظیمی برای انتقال است، از طرفی هزینه های ۵۰۰۰ میلیارد تومانی ذکر شده، عملا به معنی سنگ بزرگ نشانه نزدن است، و نهایت این که این پروژه در وضعیت فعلی قطعا در کوتاه مدت شدنی نیست و به نتیجه رسیدن آن با وضعیت فعلی و بدنه اجرایی موجود استان، به بیش از ۱۰ سال زمان نیاز دارد لذا به لحاظ مخاطرات زیست محیطی و رفع نگرانیها در این خصوص به این پروژه می توان بعنوان یک طرح میان مدت نه کوتاه مدت نگاه کرد.
مدیریت استان ما را می توانید با مدیران استان اصفهان مقایسه کنید، اینکه این استان، از ۴-۵ سال قبل با بهره گیری از بهترین تکنولوژی های موجود چه داخلی و چه خارجی، پروژه های استحصال آب را اجرایی نموده و به بهره برداری رسانده است، طوری که اگر صنایع پر مصرف آب در استان اصفهان را که یک استان ذاتا بی آبی است، به تبریز بیاورید، شهر ما، از بی آبی منفجر می شود، تازه آنقدر توانایی و قدرت مطالبه گری داشتند، که زمزمه ستاد احیای زاینده رود را هم سر دادند و مدیر کلان کشوری را ملزم به تصویب و اجرایی سازی آن نمودند و قطعا دفتر مرکزی ستاد در صورت اجرایی شدن نیز، قطعا دانشگاه های پایتخت نخواهد بود.
در سالهای اخیر نیز، با اینکه مدیر عامل محترم شرکت آب منطقه ای استان، اعتقاد و ایمان کامل به تصمیم گیری های استانی و تهیه بسته های پیشنهادی سرمایه گذاری و اقدام برای اخذ مجوز از وزارت نیرو را داشتند، اما اقدامات مدیران قبلی، راه را بر هرگونه تامل و آینده نگری در استان، سالها پیش بسته بود.
همانطوری که گفته شد، عملکرد مدیران استانی دلیل اصلی بحران آب و برق استان است، به عنوان مثال تخصیص آب زرینه رود به شرکت های نفتی استان بر اساس قرارداد های سال های ۱۳۸۱-۱۳۸۲ بوده و رقم فروش آب به این شرکت ها، بر اساس هر متر مکعب، ۸۰۰ تومان است، حال شما فکر کنید چرا یک شرکت نفتی بایستی علاقمند به سرمایه گذاری در طرح های بازچرخانی و بهره وری مصرف آب باشد، در حالی که مبالغ این قرارداد ها در ۱۰-۱۵ سال گذشته، همچنان بدون تغییر باقی مانده است؟
چرا مدیریت اجرایی استان ما نتوانسته این تخصیص ها را تغییر دهد؟ آیا سوخت، مشتقات نفتی و محصولات پلیمری شرکت های نفتی با همان نرخ سالهای ۸۱-۸۲ در اختیار مرم قرار می گیرد؟ پس چرا آب با این قیمت در اختیار صنعت قرار می گیرد؟ چرا یارانه و سوبسید آب به صنعت تعلق می گیرد؟ نتیجه چه می شود؟ اینکه ما آب زلال و گوارای زرینه رود را در اختیار کارخانجات قرار دادیم و امروز به مردم می گوییم شما باید ۸ ساعت از نعمت آب محروم باشید . مردمی که درد کرونا را دارند، مردمی که درد گرانی را دارند، مردمی که گرمای طاقت فرسای این روزهای تبریز را با ۸ ساعت بی آبی و ۵ ساعت قطعی برق تحمل می کنند، بایستی تاوان چه چیزی را بدهند؟.
من تعجب میکنم که چرا جلو اجرای کارهای بنیادی را در استان گرفته میشود؟ چرا هیچگاه اجازه ندادند کارشناسان، خبرگان، نخبگان و دلسوزان استان بیایند و حرف های خودشان را بزنند؟ چرا مسئولین استان علی الخصوص استاندار محترم که برخاسته از دانشگاه است از نظرات متخصصان و کارشناسان مختلف استان استفاده نمی کند؟
سوال مجری در خصوص علت توانایی ترکیه در امر بازچرخانی آب؟
در ترکیه کارشناسان نه بر اساس روابط و ارتباط و توصیه ، بلکه بر مبنای شایستگی بر روی صندلی اجرا نشسته اند، ترکیه جامعه ایده آلی نیست ولی حداقل در راهبری پروژه های صنعتی شان، راه را برای شایسته ها هموار نموده اند، آیا در کشور و بخصوص در استان ما نیز اینگونه است؟؟؟
کدام کشور در دنیا فاضلاب خام خود را روانه مسیر یک رودخانه فصلی نموده، آبراه فاضلابی ۱۲ ماه در سال پیوسته ای را برقرار میکند؟ کدام کشور تولید محصولات کشاورزی را از فاضلاب شهری برای مردمش روا میدارد؟ کدام مسئول کاربلد، تمام مسئولیت و وظیفه شخصی اش را در سبد ستاد احیا می گذارد که قرار باشد روزی پول احداث تصفیه خانه را بدهد؟ و اگر این پول داده نشد، دست روی دست گذاشته و ضمن هدر دادن فرصت های سرمایه گذاری، اب را روزانه ۸ ساعت بر روی مردمش ببندد؟ یا اینکه، فاضلاب شهر خود را بمدت ۱۰-۱۲ سال به صورت کنارگذر از تصفیه خانه عبور داده و سیل بیماری های گوناگون و سرطان را به مردم خودش هدیه میدهد؟ سوالل مشخص بنده این است، اگر راه چاره در جیره بندی آب است، خب چه نیازی به کرسی های مدیریت و ریاست و معاونت هست، چرا که هر فرد بی سوادی نیز قادر به اتخاذ چنین تصمیمات دم دستی هست.
اشتباهات در راس تصمیم گیری های کلان استان در مقوله های آب و محیط زیست یکی دو تا نیستند، موضوعات مختلفی از جمله آلودگی زیست محیطی در محدوده فعالیت کارخانه کاوه سودا، فاجعه زیست محیطی معدن طلای اندریان، فاجعه زیست محیطی فاضلاب مس سونگون، فاجعه زیست محیطی در رهایش مداوم بیش از دو سوم فاضلاب خام شهری در بستر رودخانه آجی چای، فاضلاب مرگبار شهرک چرمشهر، رها شدن قنات های آب شهر به فاضلاب تبریز، ادامه فعالیت فاجعه بار کارخانه هایی که تاسیسات تصفیه فاضلاب نداشته در مقابل چشمان ماموران اداره محیط زیست، آن را به بیرون از کارخانه هدایت کرده و دهها مورد دیگر که اگر بخواهیم به تک تک این موارد و اشتباهات و تخلفات مبرز بپردازیم، قطعا دل مردم از شنیدن این همه فاجعه مدیریتی و اجرایی به درد خواهد آمد. تمام موارد فوق به همراه مدارم و مستندات در زمان مقتضی منتشر و در اختیار اذهان عمومی قرا خواهند گرفت تامردم بدانند، چه فاجعه ای در استان ما اتفاق افتاده است.
جمع بندی:
من حس میکنم تا زمانی که دیدگاه کلان مدیریتی بر تأمین منابع مالی و فایناس های سهل وصول مثل مورد ستاد احیا دریاچه باشد، این استان تکان نخواهد خورد، با این بدنه مدیریتی که در استان داریم مطئمن باشید این قطعی های آب در سال اینده بیشتر هم خواهد شد اگر از امروز همه چیز سرجای خودش باشد و همه مدیران یک شبه کاردان باشند تازه ۴-۵ سال طول خواهد کشید که فاجعه مدیریتی آب در مقوله آب ترمیم شده و وضعیت استان مقداری بهبود یابد، تازه اگر اینکارها شدنی باشد، ما به سال های ۹۳-۹۲ خواهیم رسید. یعنی همان زمانی که برای حمایت از صنایع استان بجای اینکه تمام اختیارات خودشان را در اختیار کارشناسان پایتخت می گذاشتند، میبایست با تدوین مطالبات کارشناسی نخبگان و خبرگان استان، راه را برای راه حل های ساده تر باز می گذاشتند و مدیران پایتخت را بر احقاق حق استان مجبور و ملزم می ساختند،
ما بر اساس فعالیت های ذکر شده، در سالهای قبل، استان آذربایجان شرقی را به عنوان دومین استان پایلوت کشور برای بازچرخانی اب در وزارت نیرو ثبت نمودیم اما ۴-۵ سال در کریدورهای انفعالی استان درمانده و خسته شدیم، تا از آن روزها فقط نامی باقی بماند، در این فاصله، استان خراسان، سند تدبیر آب مشهد را تصویب و به اجرا رساند، و اصفهان، فاضلاب خود را به مصرف صنایع خود رساند، انگاه فلان مسئول کلان استان، اختیار هرگونه تصمیم گیری را از خود بدور ساخته و تمام و کمال منتظر دستورات پایتخت ماند، تا امروز مردم شهر تبریز، روزانه بیش از ۸ ساعت قطعی آب و بیش از ۴ ساعت قطعی برق را تحمل کنند،
دکتر رضا یگانی، ۱۲ مرداد ۱۳۹۹