سلام بر آنهایی که از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند. سلام بر شهدا! ندیدم آینهای چون لباس خاکیها / همان قبیله که بودند غرق پاکیها به […]
سلام بر آنهایی که از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند. سلام بر شهدا!
ندیدم آینهای چون لباس خاکیها / همان قبیله که بودند غرق پاکیها
به عشق زنده شدن عند ربهم بودن / شده ست حاصل آنها ز سینهچاکیها
دلیل غربتشان اهل خاک بودن ماست / نه بی مزار شدنها نه بی پلاکیها
به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند / زمین چقدر حقیر است آی خاکیها
به دهه ۵۰ که بر می گردم سایه های مردان بزرگ را می بینم که وادی های عشق وایمان وشجاعت گذشتند وبه جاودانگی رسیدند. تمام این سرزمینِ سرافراز، تمام خاک این وطن، شقایقزار است.شقایق هایی که سرافراز زیستند وبا خون رنگین شان دشت های غربت این دیار را نقاشی کردند. کبوتر بودند آنها که ناگاه، پرکشیدند و در آسمان، به ابرازی ابدی رسیدند؛ کبوترانی که در یک سحرگاه، ندای رستاخیز در گوششان طنینافکن شد و با کولهباری از اخلاص بر دوش، لبیکگوی دعوت معبود شدند.
دفاع مقدس یعنی مردانی از جنس نور، چشمانی بصیر، با افکاری ناب، با قدمهایی همچون فولاد، با دستانی همچون دست ابراهیم نبی و شجاعت و شهامتی علوی؛ ایثاری بزرگ، جهادی به یاد ماندنی در نبردی مردانه، در قلب تاریخ آفریدند که همچون خورشیدی تابان، چراغ راه جویندگان حقیقت شد.ما الان با حقیقت وجودی آن عزیزان زنده ایم .حقیقتی که در آن دوران نفس کشیدند ولی از جنس زمین نبودند از باارزش ترین هستی شان گذشتند تا به جاودانگی برسند همیشه در حسرت آن دوران وآن انسان های خدایی هستم.انسان هایی که دنبال دلار وویلا وطلا و…. نبودند آنها طعم شهد شهادت را چشیده بودند وتمنیات دنیوی برایشان بوی تعفن ودل زدگی می داد.به قول شهید چمران خوش دارم که در نیمه های شب در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم. با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم. آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم، محو عالم بی نهایت شوم . از مرزهای علم وجود در گذرم و در وادی ثنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم.این احساس خدایی الان کمتر احساس می شود ومن آنرا در مردان دهه پنجاه به کرات دیده ام که همگی فنا فی الله شدند وبا خدای خویش معامله کردند وزیبا معامله ای است که نگران نیستی مثل بورس یک روز قرمز وروزی دیگر سبز شود اینجا دیگر شما همیشه برنده وسبز سبزی برای ابد. در دنیا آدم هایی هستند که به ظاهر زنده اند،نفس می کشند،راه می روند،حرف می زنند،زندگی می کنند اما در حقیقت اسیر دنیا،برده زندگی و ذلیل حوادث هستند.اینان برای اینکه نمیرند آنقدر خود را کوچک می کنند که گویا مرده اند.اما انسانهای آزاده ممکن است کوتاه زندگی کنند ولی تا آنجا که زنده هستند به راستی زندگی می کنند و با اختیار خود نفس می کشند محکوم اراده دیگری نیستند و دیگران تسلیم آنها هستند.هفته دفاع مقدس بهانه ای هست برای یادآوری آن دوران طلایی وبه یادآوردن انسان هایی که اکنون کمتر در اطراف مان می بینیم . امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: برای مردم زمانی خواهد آمد که در آن زمان همّت و هدف آنها شکمشان خواهد بود. شرف و اعتبارشان به کالا و اموالشان بستگی دارد. قبله آنها زنانشان و دینشان درهم و دینارشان (پولشان) است. آنها بدترین مردمند که در نزد خداوند بهره و سهمی برای آنها نیست. وقتی در ذهنم این حدیث را مرور می کنم با واقعیت های اطراف تطبیق می دهم افسوس می خورم که از کجا تا به کجا رسیده ایم همت وهدف مان چقدر تغییر کرده است .شهادت واژه مقدسی هست که آنرا به بها دهند وانسان برای آن باید مبارزه کند شهادت را نه در جنگ، در مبارزه می دهند…!!!ما هنوز شهادتی بی درد می طلبیم، غافل که شهادت را جز به اهل درد نمی دهند…باید درد را چشیده باشی درد دوری وهجران از معبود ومعشوق این درد تو را دیوانه وشیدا می کند آرام وقرار نداری ودایم مثل پرنده سرگشته خودت به در ودیوار می زنی تا به دیدار عشق برسی واین بزرگترین رستگاری هست.جنگ چها سال هست تمام شده است مسیر عشق وشهادت هنوز سبز وباز هست در این مسیر روشن از باکری ها به سلیمانی می رسی نوع عشق ودل دادگی یکی هست شور وشیدایی یکی هست فنا شدن در الله یکی هست این نسل دلسوخته راه عاشقی را از پیر ومقتدای خویش آموخته اند وشاگرد مکتب سرخ حسین ع هستند وهر زمان ودر هرمکان مشق عاشقی می کنند .متن وصیت شان هم در یک سیاق هست این نسل عاشق همیشه آرزو می کنند که معبودشان آنها پاکیزه بپذیرد این پاکیزه بودن برای خودش دنیایی دیگر هست می گویند حاج قاسم سلیمانی کفن اش را مدتها قبل تهیه کرده بود ووقتی به دیدار مراجع تقلید وعالمان صاحب نفس می رفت برای امضا کردن وتصدیق به آنها می سپرد یکی از این علما بعد از شهادت ایشان با چشمان اشکبار نقل می کرد که من به خودم گفتم در مورد حاج قاسم سلیمانی من چه چیزی را باید شهادت بدهم ایشان فنا فی الله شده اند ونیازی به تصدیق وامضای من ندارد واینجاست که باید به خودمان نهیب بزنیم که چقدر راه سخت ودشواری در پیش داریم. در کشاکش دنیایی نامتقارن و در عرصهی تقابل شدید خوبیها و بدیها و در عصر هجوم ناملایمات، تقدیر الهی است که ملموس و محسوس میشود. اینجاست که ایمانت به امیدت، آرزو میبخشد و دلت را در آسمانی به امانت میبرد که گویند بسی به این خاک نزدیک است که این خاک است که به آسمان قرب دارد. خاک اینجا به خود میبالد که خاک نیست… خاک و خون است. اینجاست که آسمانی شدن تحقق مییابد و اینجاست که فلسفهی شهادت را نه از راه عقل، بلکه از طریق دل میشود فهمید و به خود شهامت شناخت شهادت را داد.یادوخاطره مردان بزرگ وشهیدان عرصه ایثار ،وفا ،گذشت وصبر به خیر
راه شان پررهرو باد
احمد بایبوردی