«میرزا جبار عسگرزاده » در ۱۹ اردیبهشت سال ۱۲۶۴ در شهر «ایروان» پایتخت کنونی ارمنستان که قبل از جنگ جهانی اول یک شهر مسلماننشین نیز محسوب میشد چشم به جهان گشود. پدر و جد از اهالی تبریز بود، «عسگر بنا» پدر میرزا جبار باغچهبان برای کار معماری به ایروان رفته بود. تحصیلات جبار به شیوه […]
«میرزا جبار عسگرزاده » در ۱۹ اردیبهشت سال ۱۲۶۴ در شهر «ایروان» پایتخت کنونی ارمنستان که قبل از جنگ جهانی اول یک شهر مسلماننشین نیز محسوب میشد چشم به جهان گشود. پدر و جد از اهالی تبریز بود، «عسگر بنا» پدر میرزا جبار باغچهبان برای کار معماری به ایروان رفته بود.
تحصیلات جبار به شیوه مکتبخانهای بود. او در پانزده سالگی مجبور به ترک تحصیل شد و به حرفههای پدرش روی آورد. در ۱۲۸۴ به دلیل درگیریهای مذهبی، به زندان افتاد. در آنجا، هفتهنامه ملانهیب و سپس ملاباشی را مینوشت و برای فروش به خارج از زندان میفرستاد. در دوران جوانی از خبرنگاران روزنامههای قفقاز و ازفکاههنویسان روزنامه «ملانصرالدین» بود و مدتی نیز به مدیریت مجله فکاهی لکلک در ایروان رسید.
با آغاز جنگ جهانی اول و کشمکشهای خونین میان مسلمانان و ارامنه، و کوچ اجباری مسلمانان از ایروان ناگزیر به ترکیه مهاجرت کرد. در آنجا، ابتدا تحویلدار و سپس فرماندار شهر ایغدیر شد؛ ولی چندی بعد ناگزیر دوباره به قفقاز بازگشت و در ۱۲۹۷ در شهر «نوراشین» مدرسه ای تاسیس کرد که به علت آشفتگی اوضاع دیر نپایید.
در ۱۲۹۸ بر اثر شدت گرفتن خونریزیها در قفقاز و در جریان قحطی و بیماری، پس از فوت پدر و مادرش به طرف ایران و وطن خود «تبریز» راه افتاد و بالاخره پس از گریز از چنگال چند بیماری مهلک و قطع انگشتان پایش، به تبریز رسید.
به واسطه روش ابتکاریش در تدریس، در سال ۱۲۹۹ به حکم ریاست فرهنگ تبریز مشغول به کار شد. وی برای تدریس مواد گوناگون درسی، وسایل سمعی و بصری ساخت و کتاب الفبای آسان را برای تدریس فارسی به ترکزبانان بزرگسال نوشت.
باغچهبان تعلیم و تربیت زنان و کودکان را مهم میشمرد و به رغم مخاطرات موجود، پنهانی وبا همکاری همسرش «صفیه میربابایی»، به تدریس دختران در کلاسهای مخصوص پرداخت. وی، در این زمان، «جمعیت حمایت معلمین» و «جمعیت تئاتر» را تاسیس کرد و نمایشنامههای انتقادی، از جمله «حیات معلمین» و «اِرکک خالاقیزی» (دخترخاله نَر) را نوشت. از اولین آثار او برای کودکان داستانهای منظوم تورکی، «قیزیللی یاپْراق» (برگ زر اندود) و «بایرامْچلیق» (مژدهرسانی عید) است.
وی در سال ۱۳۰۳ بنا به پیشنهاد رئیس فرهنگ آذربایجان کودکستانی در تبریز را تحت عنوان «باغچه اطفال» دایر کرد و به همان خاطر خود را باغچهبان نامید.
باغچهبان در ۱۳۰۳ در تبریز اولین مدرسه مختلط را در شرایطی ایجاد کرد که مردم کمتر حاضر بودند حتی پسران خود را به مدرسه بفرستند، چه برسد به آن که دختر و پسر در کنار هم تحصیل کنند. بین دانشآموزان اولین کلاس درس باغچهبان، سه کر و لال هم بودند که وجود همین سه کر و لال او را به فکر ایجاد مدرسه مخصوصی برای کودکان کر و لال انداخت و در سال ۱۳۰۵ در باغچه اطفال کلاسی برای تعلیم و تربیت کر و لالها تاسیس نمود. تا این که دکتر محسنی رئیس فرهنگ، اعانه باغچه اطفال را قطع کرد و باغچهبان مصمم باغچه اطفال را بدون دریافت اعانه اداره کرد . این کلاس جنب در کوچه انجمن در ساختمان معروف به عمارت انجمن تاسیس شد.
وی «الفبای دستی گویا» را، که در نوع خود در جهان بی نظیر است، بر پایه ویژگی صداها و شکل حرفها ابداع کرد. در این الفبا، بر خلاف بعضی الفباهای دستی دیگر، از یک دست استفاده می شد. این نشانهای دستی، ضمن اینکه کمک به لبخوانی بوده، وسیلهای برای تعلیم و اصلاح تلفظ نیز میباشد.
در سال ۱۳۰۷ که ریاست فرهنگ با «ابوالقاسم فیوضات » بود، بر حسب تقاضای وی به شیراز رفت و کودکستانی در شیراز تاسیس کرد و در این کودکستان پنج سال خدمت کرد.
او از سال ۱۳۰۷ چاپ کتابهای ویژه کودکان را با نقاشیهایی که خود میکشید آغاز کرد. یکی از کتابهای وی با عنوان «بابا برفی» توسط شورای جهانی کتاب کودک آن را به عنوان بهترین کتاب کودک انتخاب شده است.
باغچهبان در سال ۱۳۱۲ به تهران آمد و دبستان کرولالها را در تهران تاسیس کرد و در همان سال دستگاهی اختراع کرد که کرولالها از طریق دندان و حس استخوانی قادر به شنیدن میشدند این دستگاه پس از تکمیل شدن به نام «تلفن گنگ» در اداره ثبت اختراعات به ثبت رسید. در سال ۱۳۲۲ جمعیتی به نام جمعیت حمایت از کودکان کرولال را تاسیس نمود.
سرانجام میرزا جبار عسگرزاده (باغچهبان) در روز چهارم آذر ماه سال ۱۳۴۵ درگذشت. ثمین باغچهبان، آهنگساز و نویسنده، یکی از فرزندان جبار باغچهبان است.
به نقل از کانال قوجا تبریز