معامله دولت با مردم در بورس و حکایت ملانصرالدین
معامله دولت با مردم در بورس و حکایت ملانصرالدین
تبریزکهن-علیرضا تاجریان- حکایت تعامل و معامله دولت با مردم در بازار سرمایه (بورس)، حکایت ملانصرالدین و دیگ همسایه است.

تبریزکهن-علیرضا تاجریان- حکایت تعامل و معامله دولت با مردم در بازار سرمایه (بورس)، حکایت ملانصرالدین و دیگ همسایه است.
روز ملانصرالدین تعدادی از دوستان قدیمی خود را به خانه‌اش دعوت کرد. او و همسرش یک دیگ برای پختن غذا کم آوردند. ملانصرالدین از همسایه اش دیگی را قرض گرفت و میهمانی به خوبی برگزار شد.
ملانصرالدین چند روز بعد دیگ را به همراه دیگی کوچک به همسایه اش پس داد. وقتی همسایه قصه دیگ اضافی را پرسید ملا گفت دیگ شما در خانه ما یک دیگچه زایید. همسایه از اینک دیگ او دو تا شده است، خیلی خوشحال شد و دیگ ها را گرفت.
مدتی گذشت، ملا دوباره برای قرض گرفتن دیگ به سراغ همسایه رفت و همسایه خوش خیال این بار دیگی بزرگتر به ملا داد به این امید که دیگچه بزرگتری نصیبش شود.
تا مدتی از ملا نصرالدین خبری نشد . همسایه به در خانه ملا رفت و سراغ دیگ خود را گرفت.
ملا با گریه پاسخ داد دیگ شما فوت کرد.
همسایه گفت مگر دیگ هم می می میرد؟
ملا گفت: این بار هم مانند بار قبل دیگ در حال زاییدن بود که سر زا مرد!!
***
این حکایت ملانصرالدین گویاست و نیاز به توضیح بیشتر ندارد. اگر این حکایت را امروزی کنیم؛
دولت روحانی در اواخر سال ۹۸ برای جبران کسری بودجه، به سراغ مردم در بازار بورس آمد تا سرمایه آن ها را قرض بگیرد. برای اینکه مردم به دولت اعتماد کنند، کاری کرد که بازار بورس به صورت باورنکردنی قله های صعود را یکی پس از یکی فتح کند و با رکورد شکنی شاخص دو میلیون را ببیند.
در اوایل سال ۹۹، دولت با عرضه صندوق یکم به مردم، سرمایه آن ها را قرض گرفت. چند ماه بعد پس از بازگشایی صندوق یکم در بازار بورس، سرمایه مردم حدود سه برابر شده بود. آنهایی که به دولت اعتماد کرده و پس انداز خود را به دولت قرض داده بودند، خیلی خوشحال بودند.
در همان روزها، رئیس دولت، مردم را به سرمایه گذاری در بورس دعوت کرد و به آنها گفت همه چیز خود را به بورس بسپارید!
مردم هم که زاییدن سرمایه در بورس را در قالب صندوق یکم، تجربه کرده بودند، با خوش خیالی این بار همه سرمایه خود را در بازار بورس، سرمایه گذاری کردند به این امید که سود بیشتری نصیب اشان شود.
دولت هم از این فرصت خوش باوری مردم استفاده کرد و این بار در قالب پالایش یکم، سرمایه بیشتری را از مردم قرض گرفت.
چند ماه گذشت اما از بازگشایی پالایش یکم در بورس خبری نبود و مردم همچنان منتظر زاییدن دوباره سرمایه خود در بورس این بار در قالب پالایش یکم بودند.
اما اوضاع و احوال بازار بورس، پس از دعوت رئیس دولت و پایان پذیره نویسی پالایش یکم، به یک باره تغییر کرد و ریزش سنگین بازار بورس آغاز شد و بازار سرمایه آن روی خود را به مردم نشان داد. صدای اعتراض مردم بلند شد، تعدادی از مردم در مقابل سازمان بورس تجمع کردند و سراغ سرمایه های خود را گرفتند.
بالاخره پالایش یکم، بازگشایی شد اما این سهم پس از دو سه روز مقاومت در مرز قیمت عرضه شده (۱۰ هزار تومان)، به کمتر از ۸ هزار تومان رسید و  به جای سود، زیان بیش از ۲۰ درصدی به سرمایه گذاران تحمیل کرد و کاهش ارزش این سهم همچنان ادامه دارد.
اگر این روند ادامه داشته باشد، مردم وقتی بپرسند: اصل سرمایه ما چه شد؟
دولت و مسئولان بازار بورس با گریه پاسخ خواهند داد: سرمایه شما در حال زا، مرد!!
***
آری حکایت تعامل و معامله دولت با مردم در بازار سرمایه (بورس)، حکایت ملانصرالدین و دیگ همسایه است. دولت با دادن یک دیگچه به مردم و وعده زاییدن دیگ!!، نه تنها دیگ بزرگ تر آنها را قرض می گیرد، بلکه آنها را تشویق می کند همه دارایی های خود را بفروشند و به دیگ تبدیل کنند و به دولت قرض بدهند تا دولت کاری کند تا دیگ های آن ها در بازار بورس، زایش کنند؛ حتی وعده زایش دو قلو به آنها می دهد.
مردم خوش خیال هم که به دولت اعتماد کرده اند، چنین می کنند اما این بار دیگ های آنها در حال زا، می میرند!!

  • منبع خبر : خبرگزاری آریا