سعدی : هردم از عمر می رود نفسی چون نگه می کنم نمانده بسی ای که پنجاه رفت و در خوابی مگر این پنج روزه دریابی هر حرکت برای پیش رفت است و کمال، در غیر این صورت خسارت است و باخت و باخت. “پایان شب سیه سفیدی است” “فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ؛ ﭘﺲ […]
سعدی :
هردم از عمر می رود نفسی
چون نگه می کنم نمانده بسی
ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این پنج روزه دریابی
هر حرکت برای پیش رفت است و کمال، در غیر این صورت خسارت است و باخت و باخت.
“پایان شب سیه سفیدی است”
“فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ؛ ﭘﺲ بی ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺑﺎ ﺩﺷﻮﺍﺭی ﺁﺳﺎنی ﺍﺳﺖ.”
به حکم عقل و دین حتما باید به دنبال سختی ها و تاریکیها آسانی و نورانیت و روشنایی باشد.
اگر همه یا بیشتر عمر انسان در تاریکی و سیاهی و سختی به سر رود معنایش عدم فهم درست از حیات و سعادت و کمال است.
اگر قرار است همه ی حیات به رنج و سختی و ظلمت بگذرد آنگاه در مورد حکمت و عدالت خدا چه می شود گفت؟! .
اگر به نام دین چنین وضعیت بر مردم تحمیل شود، جواب خدا را چه می توان داد که با دین او چنین بدرفتاری می شود و برداشتهای سلیقه ای و سودجویانه از آن می شود ؟!
انسان های امروزه عمر نوح ندارند. پس باید در قبال گذر عمر بهره های لازم را بگیرند و بهشت به دست آورند بهشت دنیا و آخرت و گرنه خسران است و تبهکاری.
“… رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَفِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ؛
ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ نیکی ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺕ ﻫﻢ نیکی ﻋﻄﺎ ﻛﻦ، ﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﺁﺗﺶ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﺍﺭ. (بقره/٢٠١)
همه اش به امید آینده نشستن خود فریفتن است و در توهم و تخیل به سر بردن و یا تلقینات دیگران را به کار بستن.
تلقینات آنان را که با به خواب غفلت بردن این چنین افراد خود به نان و نوا می رسند و دنیایشان را بهشت کرده و دیگران را در جهنم فقر و فلاکت می سوزانند.
مولوی؛
گفت پیغامبر که نفحتهای حق
اندرین ایام میآرد سبق
گوش و هش دارید این اوقات را
در ربایید این چنین نفحات را
نفحه آمد مر شما را دید و رفت
هر که را میخواست جان بخشید و رفت
نفحهٔ دیگر رسید آگاه باش
تا ازین هم وانمانی خواجهتاش
به قلم:استاد نجد