آنچه از رئیس جمهور آلمان آموختم
 آنچه از رئیس جمهور آلمان آموختم

یک مؤسسه تحقیقاتی آلمانی، ترتیب گفت و گوی تعدادی اساتید دانشگاه با رییس جمهور آلمان را طی هفته گذشته فراهم آورد. این ملاقات هم ابعاد فکری قابل تأملی داشت و هم ابعاد خلقی و رفتاری قابل ثبت. رییس جمهور آلمان گفت طی دو سال و نیم گذشته، آلمان یک میلیون و چهارصدهزار نفر سوری، عراقی […]

یک مؤسسه تحقیقاتی آلمانی، ترتیب گفت و گوی تعدادی اساتید دانشگاه با رییس جمهور آلمان را طی هفته گذشته فراهم آورد. این ملاقات هم ابعاد فکری قابل تأملی داشت و هم ابعاد خلقی و رفتاری قابل ثبت.
رییس جمهور آلمان گفت طی دو سال و نیم گذشته، آلمان یک میلیون و چهارصدهزار نفر سوری، عراقی و افغانی مهاجر را پذیرفت. هزینه هر مهاجر در ماه ۵۰۰۰ یورو است.مهاجرین در کل آلمان پخش شده و تمام دولتهای محلی وظیفه دارند تا هم مهاجرین را نسبت به فرهنگ و سیستم آلمانی آگاه کنند و هم مردم آلمان را برای پذیرش اجتماعی و اقتصادی مهاجرین آموزش دهند.دومین چالش ما حفظ اتحادیه اروپاست.چالش سوم این است که چگونه همانند دوره جنگ سرد، برای ایجاد یک نظم بین­ المللی مبتنی بر قواعد میان قدرت های بزرگ، اروپا و قدرتهای منطقه­ ای تلاش کنیم. اگر رفتارها از قبل قابل پیش­بینی نباشند نمی­توان درصدد ثبات، رشد و امنیت باشیم. چه رفتار ملی و چه رفتار بین­ المللی تابع استخراج قواعدی است که بازیگران به آن پایبند باشند.
چالش چهارم حفظ محیط زیست آلمان، تعطیلی تدریجی نیروگاههای هسته­ ای و حرکت به سوی استفاده از تکنولوژی­های برتر برای تأمین انرژی­های تمدیدپذیر است.
در هیچ مقطع تاریخی به اندازه امروز، آلمان در این حد، امن، ثروتمند، موفق و الگو نبوده است. در شرایطی که اکثر کشورهای صنعتی، کسری بودجه قابل توجهی دارند، دولت آلمان باید نظام مالیاتی خود را ترمیم کند و از مردم کمتر مالیات بگیرد چون مازاد بودجه دارد و پول اضافه را باید به مردم برگرداند.
قدرت در آلمان در پارلمان این کشور متمرکز است و پارلمان نماد تمام اقشار اجتماعی و فکری است. در هیچ کشور دنیا به اندازه آلمان اینقدر مردم به دولت، بخش خصوصی و رسانه­ ها اعتماد ندارند. این یک وجه تقریباً بی­ نظیر در مقیاس بین­ المللی است. هر فردی که سمت قبول می­کند مرتب باید به پارلمان و حوزه انتخابیه خود پاسخ بدهد. حکمرانی فقط انتخابات نیست. در جلسات منظم هفتگی میان مردم و نمایندگان پارلمان، شهروندان مطالبه می­کنند و نمایندگان باید پاسخگو باشند.
طی چند دهه اخیر، کشورهای جهان سوم، ایده دموکراسی را به استهزاء گرفته­ اند و تبلیغات و Propaganda را جایگزین شفافیت و پاسخگویی کرده ­اند و هر چند سال یکبار نمایش انتخاباتی به راه می­اندازند. رابرت موگابه، همچنان پس از ۳۰ سال، در انتخابات ریاست جمهوری زیمبابوه انتخاب می­شود.
دولت آلمان نه کاسب است و نه مسئولیت اشتغال را دارد، بلکه تنظیم کننده روابط معقول میان مردم و بخش خصوص برای ایجاد یک جامعه مدنی است.
بقا و رشد سیاستمداران آلمانی در گروی گوش کردن و تحقق خواسته های مردم است. او می­گفت به­ طور مرتب با طیف نویسندگان، خبرنگاران، دانشگاهیان و مردم در تماس است و نظرات آنها را می­پرسد و از این طریق به سیاست­گذاری در پارلمان مساعدت می­کند.
دومین خصلت، فراوان سؤال می­کرد تا مطمئن شود موضوعی را دقیق متوجه شده است. سوم، دقت در جمله­ بندی و قالب ­بندی و استفاده صحیح از واژه ­ها. چهارم، بی­ تکلفی به ­طوری که مخاطبان احساس می­کردند با یک شخص معمولی در حال گفت و گو هستند.
و پنجم، انتقال یک حسی که یک مقام اجرایی علاقمند است بیاموزد ، مشورت کند و نظر بخواهد؛ مدیریت و حکمرانی و سیاست­گذاری مطلوب تنها با روابط دوطرفه دولت با جامعه و متخصصین امکان­پذیر است.
وضعیت هیچ کشوری تصادفی نیست. حداقل، علم و تاریخ به ما می­گویند که حکمرانی مطلوب و حکومت قاعده و قانون در نهایت تابع قابلیت­های قوه مقننه یک کشور است. آلمانی­ها در کنار قوه مقننه، سرمایه ­ای دارند که در جوامع دیگر ضعیف است: دولت، حاکمیت، بخش خصوصی، احزاب، سندیکاهای کارگری، بانکها و عموم شهروندان از یک چارچوب مستحکم قرارداد اجتماعی مبتنی بر مصلحت عامه برخوردارند. بخش خصوصی صرفاً در پی سود بیشتر نیست. سندیکاها صرفاً دنبال افزایش دستمزد نیستند. دولت عمدتاً برای رفاه مردم تصمیم می­گیرد؛ و همه مصلحت عامه را بر منافع سازمانی خود اولویت می­دهند. این ویژگی باعث می­شود هماهنگی ذهنی و فکری کم نظیری در آلمان ظهور کند. اگر اکثریت مطلق در آلمان راستگو هستند بخاطر این نیست که دوره ­های طولانی اخلاق و معنویت گذرانده ­اند بلکه به واسطه این است که سیستمی ساخته ­اند که در آن دروغ­، کاربرد ندارد. وقتی افراد در هر جایی که کار می­کنند احساس می­کنند که مشارکت آنها تعیین کننده است ضرورتی برای دروغ، نادرستی، فیلم بازی کردن و نمایش وجود ندارد.بی­ دلیل نیست که در تحقیقات اخیر، ۳ شهر از ۶ شهر اول جهان که در آن کمترین استرس­های زندگی وجود دارد، ۳ شهر آلمانی هستند: اشتوتگارت، هانوفر و مونیخ.

دکتر محمود سریع القلم