«مرحوم استاد شهریار» می توان در سایه آموختن گنج عشق جاودان اندوختن اول از استاد یاد آموختیم پس سویدای سواد آموختیم از پدر گر قالب تن یافتیم از معلم جان روشن یافتیم ای معلم چون کنم توصیف تو چون خدا مشکل توان تعریف تو ای تو کشتی نجات روح ما ای به توفان جهالت نوح […]
«مرحوم استاد شهریار»
می توان در سایه آموختن | گنج عشق جاودان اندوختن |
اول از استاد یاد آموختیم | پس سویدای سواد آموختیم |
از پدر گر قالب تن یافتیم | از معلم جان روشن یافتیم |
ای معلم چون کنم توصیف تو | چون خدا مشکل توان تعریف تو |
ای تو کشتی نجات روح ما | ای به توفان جهالت نوح ما |
یک پدر بخشنده آب و گل است | یک پدر روشنگر جان و دل است |
لیک اگر پرسی کدامین برترین | آن که دین آموزد و علم و یقین |
معلمّی، مهر و محبتی وصف ناشدنی است که از آغاز گویی با گل آدمی سرشته شد تا مردم از ظلمات جهل به نور دانایی، رهنمون شوند. معلم واستاد طلایه دار عشق ، ادب ، اخلاق و عاطفه است . هر حرکت او از چشمان تیزبین و شاگردان ودانشجویانش پنهان نخواهد ماند استاد پیوسته باید مظهر آزاداندیشی ، وقت شناسی ، وفای به عهد ، اعتماد، مهر و صفا و راستگویی باشد، تا انسانهایی آزاده ،پرتسامح شجاع ، مودب ، راستگو ، میهن پرست و دوستار مردم مظلوم وتحت ستم پرورش دهد.
معلم خود آفریننده کلمات است، بجای نثار زیباترین واژهها بر قامت او، روح معلم داری را به جامعه بیاموزیم. دغدغه معیشت معلم را نه از سر فزونیخواهی که برای حفظ عزت و کرامت او در جامعه و صیانت از آزاداندیشی وی بدانیم. نگذاریم از معلم تنها تنی فرسوده و افسوسی بر خاطراتش برجای بماند، بلکه وجود او را برای همیشه و در جایجای جامعه فرصتی بدانیم برای شکلگیری اهلیتها و زدودن زنگارها و در یککلام به تفکر فرمایش آن پیر فرزانه را که کلید سعادت و شقاوت انسانها را در ست معلمان دانست، بنشینیم. آنگاه است که به انصاف درمییابیم جایگاه معلم را و منتظر نمینشینیم تا اردیبهشتی از راه برسد و روزی بنام معلم آید و برود. هر چند در شیوه تقدیر از معلم و نوع انتخاب معلمان امتیازی که دخالت های اداری و سلیقه ای در آن نقش دارد گفتنی های بسیاری است و در این مجال نمی گنجد اما فرصت روز معلم بهانه است تا در آن چالش های فراروی معلمان، نظام آموزشی و دلایلی چون کاهش انگیزه شغلی و نیازهای شغلی و حرفه ای این قشر سخت کوش و متعهد و انقلابی مورد پژوهش و ارزیابی قرار گیرد.
معلم، بر اوج جان ها خط دانش و ایمان می نگارد و در ضمیر پاک دانش آموزان، نقش فطرت را برجسته تر می سازد و با خامه تعلیم، جامه تربیت بر اندام روحشان می پوشاند و با کاشتن بذر عفاف و صداقت و تعهد در دل ها، ارزش فوق مادی می آفریند. تلاش صبورانه و دل سوزانه معلمان و مربیان متعهد، در بارور ساختن نهال های انقلاب، جریان آب زلال در بوستان فرهنگ و عرفان است. ای معلم! رنج امروز تو، اعتلای فرهنگ و مکتب و میهن فردای ماست. تو «امروز» خود را وقف «فردا»ی ما کرده ای و همچو شمع، قطره قطره می سوزی تا دل و جان ما را روشن سازی.
از پشت کوچه پس کوچه های کودکی، در میان گام هایی که راهش را به سوی بزرگ شدن می پیمود، مدرسه، سدای دوممان، به پیشواز قدم های کوچکمان آغوش گشود.
چشمان گرم و مهربان تو، تسکین غربت نگاه ها و کلام شیرین و شیوایت، سیراب کننده عطش دانایی وجودمان شد.
همراه با تو، سجاده های عبادت را در کلاس های درس پهن کردیم .
دنباله رو و ادامه دهنده جاده پر نور و روشنی هستی که آموزگاران الهی، برای هدایت بندگان طی کردند و هزاران هزار پروانه از تاریکی و ظلمت گریخته، در گرما و روشنایی دانشت پناه می گیرند و زنگارهای تاریک و نادانی وجودشان را با عطر دانایی ات می زدایند .
گل های سپاسم نثار تو!
دیروز، امروز و فردای این سرای پهناور، ساخته کلام شیوای توست.
هر کس، در هر مقام و رتبه ای، روزی در کلاس درس تو نشسته و زمزمه کلام شیرینت را در گوش هایش به یادگار دارد و زینت بخش آسمان زندگانی مان، ستاره های روشن و پرفروغ علم توست .
آموزگارم! تمام شکوفه ها و گل های سپاس را نثار قدم های پرمهرت می کنم؛ چرا که مولایمان علی علیه السلام فرمود: «هر کس کلمه ای به من بیاموزد، مرا بنده خویش کرده است.»
معلمان کم نظیری را در طول خدمت آموزشی دیده ام که همچون شمع آب شدند و حیات بخش زندگی دیگران و جامعه بودند و بی شائبه و دور از هیاهو فعالیت کردند، شاید سیستم هم آنها را ندید،آنان اعتقاد به حرفه مقدسشان داشتند، با وضو وارد کلاس درس می شدند…. به نظر می آید سیستم سنتی آموزشی ما هم باید متحول شود.هدف غایی و فلسفه اصلی آموزش و پرورش را شناخته و در سند چشم انداز و برنامه های راهبردی و سندملی آموزشی رو بسوی کمال و انسان کامل قدم بردارد.تکمیل بستر این سیستم نوین و انسانی و الهی نیاز به عزم ملی دارد. آموزش و پرورش و فرهنگ جامعه نیاز به دلسوزانی دارد که حرف اصلی شان عدالت و توحید است…
اگر اظهارات خود معلمان را مبنای ارزیابی آنها از جایگاه خود به حساب بیاوریم، بسیاری از معلمان از وضعیت موجود گلهمندند. گلایهها جنبه اقتصادی، اداری و منزلتی دارد.
تصور بخشی از جامعه معلمان این است که حقوق دریافتی، نیازهای اولیه آنها را برآورده نمیکند. اغلب معلمان برای اثبات تبعیض در پرداختها به فیش حقوقی و رقم دریافتی دیگر کارکنان دولت به صورت موردی و پراکنده استناد میکنند و معتقدند که قانون نظام هماهنگ پرداخت، به شکل عادلانه اجرا نمیشود.
نکته دیگری که این گروه از معلمان به آن اشاره میکنند، تفاوت حقوق و مزایای کارکنان ستادی و اداری از یک طرف و کارکنان مدرسه به ویژه معلمان است. در این خصوص باز هم تحقیقی که میزان تفاوت میانگین حقوق معلمان و میانگین حقوق و مزایای سایر کارکنان دولت را با روش تطبیقی و برپایه اطلاعات و ارقام مستند نشان دهد، صورت نگرفته است.
شاید ورود پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش به این حوزه و انجام تحقیقات علمی، هم دست مسئولان مالی وزارتخانه را برای چانه زنی در سازمان مدیریت باز کند و هم به شایعات و اغراقها در این حوزه پایان دهد.
گروههای کوچکی از معلمان که پر سر و صداتر هستند، از بحث تبعیض گذشتهاند و ادعا میکنند معلمان “گرسنه”اند. صرف نظر از تاثیرات این گونه تبلیغات بر اُفت منزلت معلمان، یک بررسی ساده نشان میدهد که معلمان در دهکهای اقتصادی متوسط جامعه جای دارند
معلم مرجعی بود برای کسب اطلاعات و نقش دایره المعارف را داشت و حرفهایش پر از شگفتی بود. ذهن دانش آموزان تقریبا خالی بود و سخنان معلم را با ولع می شنیدند و در ذهن خود جای می دادند. نظام سلسله مراتبی و تسلیم در برابر بزرگتر (فقط به این دلیل که بزرگتر است)، در میان کودکان اصلی پذیرفته شده بود. اما زمانه عوض شده است. دانشآموزان امروز دیگر قواعد رفتار و اخلاق سنتی را بدون چون و چرا نمیپذیرند.
نگاه قدسی و اسطورهای به معلم و حتی پدر و مادر ندارند. به منابع اطلاعاتی مانند رسانهها و اینترنت دسترسی دارند. معلم دیگر منبعی دسته اول برای پاسخگویی به پرسشهای آنها نیست. از نصیحت و اندرز گریزانند. ضرب المثلها برایشان برهان قاطع منطق نیست. اگر در نگاه بزرگترها لباسهای از مد افتاده و رنگهای تیره کت و شلوار و مانتو نشانه ساده زیستی و وقار است در چشم و ذهن کودکان معنای متفاوتی دارد. معلمان قدیمی دانشآموزان را با خیال راحت و بدون ترس از واکنش، تنبیه بدنی میکردند. اما امروز معلمان در تنبیه بدنی باید احتیاط کنند زیرا واکنش دانش آموزان قابل پیشبینی نیست.
در کنار اخبار تنبیه بدنی توسط معلمان گاهی خبرهایی که درگیری دانشآموزان با معلمان در داخل و بیرون مدرسه منتشر میشود. هر چند هنوز عمده دانشآموزان به ندرت در برابر معلم واکنش فیزیکی نشان نمیدهند اما این اخبار نگرانکننده است. گله و شکایت از بیتربیتی و پررویی دانشآموزان مشکلی را حل نمیکند. معلمان باید خود را با زمانه تطبیق دهند و رفتاری متناسب با پروتکلهای تربیتی مدرن با دانشآموزان داشته باشد و دیدگاه سنتی نسبت به انضباط و ادب و نظم تغییر دهند
متاسفانه با وجود آگاهی از نقش پر رنگ جامعه خدوم فرهنگیان در تربیت نسل جوان و آینده سازان جامعه، آنچنان که باید و شاید، جایگاه واقعی معلم در جامعه ترسیم نشده است. وجود مشکلات معیشتی، مطالبات معوق، پرداخت مطالبات بدون در نظر گرفتن ارزش افزوده ریالی، در بوق و کرنا کردن کوچکترین خدماتی که به معلمان ارائه می شود از بیمه طلایی گرفته تا بن و سبد کالاو … از رسانه ملی و جراید، فرسوده بودن مدارس، نگاه مصرفی به مقوله آموزش و پرورش، فرسودگی شغلی و … بخش کوچکی از گلایه های فرهنگیان است که سال هاست به دغدغه اول ایشان تبدیل شده است و سیستم آموزش را تحت الشعاع قرار داده است. امید است مسئولین با ایجاد یک بستر مناسب در جامعه، زمینه های ارتقاء شایسه شان و مقام معلم را فراهم کنند تا روزی شاهد خودکفایی علمی همه جانبه در کشور و صدور علم و فرهنگ ملی و اسلامی به سایر بلاد باشیم که این امر محقق نخواهد شد مگر با عزم و اراده ملی دولت خدمتگزار، همه اقشار جامعه و حمایت از فرآیند و جریان علم آموزی و تکریم مقام معلم در جامعه که امید واریم با تلاش مسئولین و همت فرهنگیان عزیز شاهد روز های شکوهند در ایران اسلامی و سربلند باشیم