از سال ۱۳۸۰ در تبریز اکتشافات و تحقیقاتی آغاز شد که یکی از تمرکزهای اصلی آن روی سایت موزهی عصر آهن در حوالی مرکز تبریز است. در این محل شواهدی پیدا شد که نشان از وجود تمدنی در محل کنونی شهر تبریز در هزارهی اول و دوم قبل از میلاد دارد. یعنی قدمتی حدود ۴ […]
از سال ۱۳۸۰ در تبریز اکتشافات و تحقیقاتی آغاز شد که یکی از تمرکزهای اصلی آن روی سایت موزهی عصر آهن در حوالی مرکز تبریز است. در این محل شواهدی پیدا شد که نشان از وجود تمدنی در محل کنونی شهر تبریز در هزارهی اول و دوم قبل از میلاد دارد. یعنی قدمتی حدود ۴ تا ۵ هزار سال. اکتشافات هنوز ادامه دارند و گفته میشود ممکن است مدارکی پیدا شود که قدمتی حتی بیش از این را برای شهرنشینی در تبریز به اثبات برسانند.
با استناد به گفتههای دکتر حسن طلایی و با توجه به محوطه باستانی “یانیق تپه” که در حوزه دشت تبریز قرار گرفته و توسط”چارلز برنی” مورد حفاری علمیقرار گرفته بایستی بیان نمود که قدمت تاریخ و تمدن واقعی در منطقه تبریز به بیش از ۵۰۰۰ سال میرسد.
به هر حال این حفریات و همچنین حفریات اطراف گویمسجد تبریز نشان میدهد که تبریز، مرکز آذربایجان، از شهرهای تاریخی جهان است، شهری که به علت عدم کاوشهای علمیتا این اواخر پیشینهی باستانی آن زیاد روشن نبوده و راجع به آن افسانهسراییهای زیادی مطرح میشد. امید است که با تلاشهای بی وقفه مسئولین امر، «حفریات اطراف گؤی مسجد» شتاب بیشتری بیابد و در نقاط دیگر این شهر تاریخی نیز کاوشهای باستان شناسی انجام گیرد تا قدمت این شهر باستانی و اسرار تمدّن آن به طور علمیو دقیق برای جهان علم آشکار گردد؛ شهری که بنا به گفتهی جکسن (A.v.williams Jakson) «عمر و زادگاه آن مجهول است، اما میتواند هزار سال را جزئی از زندگانی خود بشمارد»
لازم به ذکر است که با تداوم کاوشها اطلاعات جدیدی از این منطقه باستانی بدست آمده است، تا جایی که در سومین فصل از حفاریهای این محوطه، بنا به گفته دکتر نوبری «آثار مربوط به یک رودخانه قدیمیپیدا شد که از سمت شرق به طرف غرب تبریز جریان داشته است» و در لایه زیرین، آثار معماری و اشیاء سفالینه که در جریان حفاری علمی در سالهای گذشته شناسایی شده بود، «یک کاسه سفالین پیدا شده که نشانههایی از تمدّن قدیمیتری در آن گمان میرود».(۸) گفتنی است که در تابستان سال ۱۳۸۱ فصل چهارم کاوش باستانشناختی در محوطه باستانشناسی «گؤی مسجد» تبریز آغاز و بعد از چند هفته فعّالیت به کار خود پایان داد. در این فصل «باستانشناسان به دنبال پاسخگویی به ابهامات موجود درباره اینکه گورستان باستانی از جمله وابستگیهای قومی و ارتباطی اقوام ساکن در ۳۵۰۰ سال پیش، چگونگی شکلگیری فرهنگ منطقه» بودند. دکتر نوبری استاد دانشگاه و سرپرست هیأت باستان شناسی» در این زمینه میگوید: «طی سه فصل حفاری در محوطههای باستانی مسجد کبود، باستانشناسان با حفاری در عمقی نزدیک به ده متر پایینتر از سطح خیابان به ۸۸ گور باستانی دست یافتند. تمامی اسکلتهای این قبور به صورت جنینی یا چمباتمهای در جهت شرق به غرب دفن شده و اشیای موجود در کنار اجساد، نشانگر تحوّلات اقتصادی در جوامع عصر آهن و نیز نمایانگر فاصله طبقاتی در بین اقشار مردم است. به گونهای که بعضی قبور دارای اشیای زیاد و برخی فاقد شیء بودند، احتمال میرود تا با بررسی کمیّت و کیفیّت سفالینه و مواد فرهنگی از جمله جنس، فرم و نقوش آنها، بتوان وابستگیهای قومی و ارتباطی اقوام ساکن در تبریز در ۳۵۰۰ سال پیش را شناسایی کرد».(۹) و بالأخره اینکه سرپرست حفاری در مصاحبه با یکی از روزنامههای محلی تبریز از پایان یافتن چهارمین فصل کاوش در اطراف این مسجد باستانی خبر میدهد و در مورد کشفیّات جدید به «مقدار زیادی اشیای مفرغی، استخوانی و نیز سفال که از کاوش ده قبر بدست آمده اشاره میکند و اعلام میکند که هنوز آثار زیادی در محوطه مسجد کبود نهفته است که امید میرود در فصلهای بعدی کاوشها، از دل خاک بیرون آورده شوند». همچنین ایشان در مصاحبه دیگر خود در پایان “چهارمین فصل کاوش ” میگوید:” تاکنون ۱۰۲ گور در چهار مرحله کاوش بدست آمده است(۱۰). لازم به ذکر است که در زمستان سال ۱۳۸۳شمسی آقای مهندس تقی زاده، رئیس وقت میراث فرهنگی آذربایجانشرقی بعد از ادامه حفریات و کشفیات جدید باستان شناسان در محوطه گؤیمسجد (مسجد کبود)، قدمت محوطه باستانی مسجد کبود را ۴۰۰۰ سال (هزاره دوم قبل از میلاد) اعلام نمود(۱۱). و شاید بر اساس ادامه این حفریات و کشف قرائن و شواهد دیگر از این محوطه باستانی بوده است که مجریان “طرح نوسازی بافت پیرامون مسجد کبود تبریز” وابسته به شهرداری تبریز، در کتابچهای تحت عنوان “پروژه عتیق” که در زمان شهرداری مهندس نوین منتشر شده قدمت این شهر را بر اساس حفریات گؤیمسجد تا ۴۵۰۰ سال تخمین زده و به صراحت نوشتهاند:”با کشفیات اخیر در محوطه مسجد کبود قدمت تبریز تا ۴۵۰۰ سال برآورد میشود”(۱۲). این در حالی است که باستان شناس معروف ایرانی “دکتر حسن طلایی” از جمله دانشمندانی است که قدمت “بیش از ۵۰۰۰ سال را برای تاریخ منطقه تبریز” مطرح ساخته است. این استاد گروه باستان شناسی دانشگاه تهران، در نقد همایش دولتی یکروزه ” تبریز ۳۰۰۰ ساله” که در آبان ماه سال ۱۳۸۰ش و در ارتباط با حفریات اولیه در محوطه گؤیمسجد تبریز(مسجد کبود) برگزار گردید، اعلام نمود :”….موضوع این سمینار اولا تبریز ۳۰۰۰ ساله بود که یک موضوع کاملا غیر علمیاست و در این همایش سعی شده بود که بر اساس یک نوع سفال خاص “خاکستری-سیاه”(۱۳) {این سفال منسوب به آریاییها است که به نظر دکتر طلایی این انتساب سندیت علمیندارد}مکشوف از محوطه مسجد کبود برای شهر تبریز شناسنامهی به اصطلاح فرهنگی درست کنند در حالی که این موضوع اصلا جنبه علمیندارد و اگر ما میخواهیم برای تبریز بر اساس سفال و یافتههای باستان شناسی شناسنامه بسازیم، قاعدتا میباید خود “یانیق تپه” که در حوزه دشت تبریز قرار دارد و طی چندین فصل، حفاری علمیشده و اطلاعات بسیار زیادی در باره سفالگری و معماری بدست داده است، مبنا و اساس قرار گیرد و اگر میخواهیم که شناسنامه بسازیم، چرا از مصالح مرغوب و معتبرتری نسازیم؟ که در این صورت حداقل در “۵۰۰۰ سال ق.م” قرار میگیرد نه اینکه بر اساس یافتههای حفاری نجاتبخش سایت منهدم شده مسجد کبود که فقط یک درصد آن سالم مانده است، شناسنامه ۳۰۰۰ ساله بسازیم”(۱۴). با استناد به گفتههای دکتر حسن طلایی و با توجه به محوطه باستانی “یانیق تپه”(۱۵) که در حوزه دشت تبریز قرار گرفته و توسط”چارلز برنی” مورد حفاری علمیقرار گرفته بایستی اذعان نمود که قدمت تاریخ و تمدن واقعی در منطقه تبریز به بیش از ۵۰۰۰ سال میرسد.
به هر حال این حفریات و همچنین حفریات اطراف گؤیمسجد تبریز نشان میدهد که تبریز، مرکز آذربایجان، از شهرهای تاریخی جهان است، شهری که به علت عدم کاوشهای علمی تا این اواخر پیشینهی باستانی آن زیاد روشن نبوده و راجع به آن افسانهسراییهای زیادی مطرح میشد. امید است که با تلاشهای بی وقفه مسئولین امر، «حفریات اطراف گؤی مسجد» شتاب بیشتری بیابد و در نقاط دیگر این شهر تاریخی نیز کاوشهای باستان شناسی انجام گیرد تا قدمت این شهر باستانی و اسرار تمدّن آن به طور علمی و دقیق برای جهان علم آشکار گردد؛ شهری که بنا به گفتهی جکسن (A.v.williams Jakson) «عمر و زادگاه آن مجهول است، اما میتواند هزار سال را جزئی از زندگانی خود بشمارد»(۱۶.
سیاری از باستان شناسان و تاریخ نویسان، از جمله دانژن (۱۶) (خوانندهی کتیبهی سارگن) و دیاکونوف (۱۷) ومینورسکی (۱۸) بر آن اند که جای دژِ «تارویی- تارمکیس»، تبریز کنونی است. از عبارتهای کتیبهی سارگن معلوم میشود که شهر دو باروی تودرتو و خانهها و انبارهای گندم و علوفه و اصطبلهای بزرگ برای نگهداری اسبهای مادی و خندقی ژرف در گرداگرد باروها داشته است. (۱۹) دژ تارویی- تارمکیس جایگاه اسبهای ذخیرهی سواران اورارتو بوده، که آشوریها آن را ویران کردند (۲۰) فاوست بیزانسی که رویدادهای سالهای ۳۴۴ تا ۳۹۰ میلادی را به یونانی نوشته، دربارهی جنگهای ایران و ارمنستان در تبریز شرحی داده که پیداست تبریز در سدهی چهارم میلادی شهری آباد بوده و کاخ شاهی و مرکز فرماندهی نظامی داشته است. (۲۱) به جز فاوست، در هیچ یک از منابع پیش از اسلام نام تبریز نیامده است. (۲۲)
آذربایجان در سال ۲۲ در زمان عمر، به دست مغیره بن شعبهی ثقفی فتح شد.(۲۳) در آن زمان، اردبیل معتبرترین شهر آذربایجان بود و ظاهراً تبریز دهکده بود و جزو شهرها به شمار نمیرفت. در زمان خلیفه منصور (۱۳۶- ۱۵۸)، حدود ۱۳۷، در میان عربهایی که در آذربایجان ماندگار شدند، مردی به نام رَوّاد از قبیلهی اَزد، از قبایل مشهور یمن، در تبریز مسکن گزید و پسر او، وجنا با کمک برادرانش، نخستین دیوار شهر را ساخت. (۲۴)
طبری (۲۵) و بلاذری (۲۶) از تبریز و روّاد ازدی و وجنا نام برده و از ساخته شدن باروی آنجا به دست وجنا و برادرانش خبر داده اند. تبریز در نیمهی اول سدهی سوم در دست محمد بن روّاد ازدی بود. (۲۷) این شهر از نیمهی اول قرن سوم کم کم گسترش یافت و اهمیت آن در نظام شهری آذربایجان به اندازه ای بود که متوکل عباسی (حک: ۲۳۲- ۲۴۷)، پس از زمین لرزهی سخت ویرانگر تبریز در ۲۲۴، بی درنگ دستور بازسازی شهر را داد. (۲۸) علاء بن احمد ازدی که از حدود ۲۵۱ مأمور امور مالی ارمینیه و آذربایجان بود، در ۲۶۰ در برابر والی جدید آذربایجان، ابوالرِّدَینی عمر بن علی بن مُرّ، مقاومت کرد و کشته شد. (۲۹) بدینسان تبریز مدتی از دست ازدیها بیرون شد. (۳۰) یعقوبی نیز از سکونت روّاد در تبریز، که احتمالاً باعث آبادانی تبریز بوده خبر داده (۳۱) و در کتاب البلدان (۳۲) تبریز را یکی از دوازده استان (کوره) آذربایجان ذکر کرده است. به نوشتهی یاقوت حموی (۳۳) تبریز تا زمان روّاد ازدی، قریه بود، روّاد آنجا را آباد کرد و پس از او پسرش وجنا با برادرانش در آنجا عمارات و قصوری ساختند و آنجا را با حصار و دیواری محکم استوار کردند و مردم در آن شهر ساکن شدند.
در ۳۵۰، روّادیان، به فرمانروایی ابوالهیجاء حسین بن محمد بن روّاد (۳۴) تبریز را جزو قلمرو شهریاری خود کردند و آنجا را مرکز فرمانروایی خود نمودند. ابن حوقل (۳۵) که در ۳۴۴ در تبریز بوده، آنجا را شهری زیبا و آبادان و پرجمعیت و پرمحصول و حاصلخیز وصف کرده و گفته است که بازارهای بسیار دارد و قصبه (مرکز) آذربایجان و آبادترین شهر آن است. در ۳۷۲، صاحب حدودالعالم (۳۶) از کوچکی شهر و نعمت و آبادانی فراوان آن و از بارویی که علاء بن احمد ساخته بود خبر داده است. در ۳۷۵، مقدسی (۳۷) تبریز را یکی از شهرهای آذربایجان و برتر از مدینه الاسلام و مایهی سرافرازی مسلمانان خوانده و گفته است که مسجد جامعی در میان شهر و نهرهای روان و درختستانهایی در اطراف شهر وجود دارد و تبریز ارزانی و میوهی فراوان و نیکیهای بی شمار دارد. در ۳۷۸ ابوالهیجاء روّادی، حاکم آذربایجان، درگذشت و پسرش مملان (محمد) جانشین او شد. وی در ۳۸۸ با لشکری انبوه، از تبریز برای جنگ با ارمنیان خارج شد، اما شکست خورد. سال درگذشت او معلوم نیست و فقط میدانیم که پس از او پسرش ابومنصور وَهسودان به حکومت آذربایجان رسید. (۳۸)
از ۴۱۰ تا ۴۳۴ حضور غزها در آذربایجان و تبریز آرامش آنجا را بر هم زد. (۳۹) تبریز که در دورهی فرمانروایی ابومنصور وهسودان روّادی (پایان حکومت: ۴۴۶) رو به گسترش و آبادانی نهاده بود، در ۴۳۴ بر اثر زمین لرزه (۴۰) به شدت آسیب دید. در ۴۳۵ برای شهر برج و بارو ساختند و آنجا را بازسازی کردند. (۴۱) ناصرخسرو که در ۴۳۸، در تبریز بوده نوشته است: «بعضی از شهر خراب شده بود و بعضی دیگر را آسیبی نرسیده بود، و گفتند چهل هزار آدمی هلاک شده بودند». (۴۲) ابن اثیر(۴۳) نیز از ویرانی قلعه و باروی شهر و بازارها و خانهها و قسمت اعظم دارالاماره گزارش داده و نابودشدگان شهر را حدود پنجاه هزار تن ذکر کرده است. اگر در این حادثه یک سوم مردم شهر تبریز هلاک شده باشند، بایستی جمعیت شهر وحومهی آن، پیش از زلزله ۱۲۰۰۰۰ تن بوده باشد.(۴۴) ناصرخسرو (۴۵) طول و عرض شهر تبریز را ۱۴۰۰×۱۴۰۰ گام ذکر کرده، یعنی مساحت شهر بیش از یک کیلومتر مربع نبوده است، اما تراکم چنین جمعیت انبوهی در آن مساحت کم امکان پذیر نیست، مگر اینکه این طول و عرض اشتباه بوده باشد.
اعضای خاندان روّادیان تا ۴۴۶، با چند وقفه، حاکم تبریز بودند. (۴۷) در این سال طغرل سلجوقی، وهسودان را خراجگزار خود کرد، لکن به نوشتهی ابن اثیر (۴۸) در ۴۵۰، مملان بن وهسودان را به ولایت آذربایجان گمارد. الب ارسلان، جانشین طغرل، در ۴۶۳ مملان را از حکومت آذربایجان برکنار کرد (۴۹) و به فرمانرواییِ نزدیک به چهارصد سال خاندان روّادی در آنجا پایان داد.
طغرل سلجوقی جشن ازدواج خود را با دختر خلیفهی بغداد در نزدیکی تبریز برپا ساخت. (۵۱) در ۴۹۷ بین سلطان برکیارق و برادرش محمد صلح برقرار شد و حکومت آذربایجان از سپیدرود تا باب الابواب و دیاربکر و بلاد جزیره و سواحل و شام، و در نتیجه شهر تبریز نصیب محمد شد.(۵۲) پس از محمد، امیر سوقمان قطبی تا ۵۰۴ بر تبریز و بعضی ولایات آذربایجان فرمان می راند.
آذربایجان در زمان سلاجقهی عراق اهمیت شایانی داشت. در ۵۱۴، سلطان محمود برای مدتی در تبریز توقف کرد تا وحشتی را که از تاخت و تاز گرجیها در دل مردم تبریز افتاده بود، برطرف کند. به امر او فرمانده سپاه موصل به ولایت آذربایجان منصوب گردید، وی در ۵۱۶ کشته شد. بعد از وفات محمود (۵۲۵)، مسعود برادر وی به تبریز رفت. داود، پسر سلطان محمود، او را محاصره کرد و مسعود ناچار شهر را ترک گفت و داود تبریز را مقر حکومت خود ساخت و از این شهر بر اقطاع و تیول بزرگی که آذربایجان و اران و ارمنستان را تشکیل میداد حکومت کرد (۵۲۶ تا ۵۳۳). سپس حکومت آذربایجان و اران به اتابک قره سُنقُر، غلام طغرل اول، واگذار شد. وی ظاهراً اردبیل را مرکز حکومت خود کرد. (۵۴) پس از درگذشت او در ۵۳۵، امیر جائولی (چولی) الطغرلی بر جای وی نشست، (۵۵) اما دیری نگذشت که ایلدگز (حک: ۵۴۱- ۵۶۸)، مؤسس سلسلهی اتابکان آذربایجان، بر آذربایجان دست یافت. اتابکان آذربایجان تا ۶۲۲ در این سرزمین فرمانروایی داشتند.
پی نوشت ها:
۱- دیاکونف، ۱۳۷۹، تاریخ ماد، ترجمه کریم کشاورز، شرکت انتشارات علمیو فرهنگی، تهران، صص۲۰۲-۲۰۳٫ و” کارنگ،۱۳۴۵،قدیمیترین مأخذ که نام تبریز در آن برده شده، نشریه دانشکده ادبیات تبریز،ش ۲،س ۱۸،صص۱۷۲-۱۷۴٫
۲- روزنامه ی همشهری(منتشره در تهران)، دوشنبه ۱۵ مهر ۱۳۷۹٫
۳- مهد آزادی، ۹ آبان ۱۳۷۹، ص۸٫
۴- روزنامهی رسالت، شنبه ۱ خرداد، ۱۳۷۸، ص۳ (ویژه نامه آذربایجان شرقی).
۵- کیهان فرهنگی، خرداد۱۳۷۸، (گفتگوی دکتر معتمدی) ش ۱۵۱، ۵۵٫
۶- تاریخ در ترازو، دکتر عبدالحسین زرین کوب، تهران، ۱۳۵۴، ص۱۷۰٫
۷- ریچارد فرای، ۱۳۶۸، میراث باستانی ایران،تهران، شرکت انتشارات علمیو فرهنگی،ص۴۴٫
۸- روزنامه ی همشهری، پنج شنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۰، (ویژه نامهی آذربایجان شرقی).
۹- روزنامه ی آفتاب یزد، سه شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۱، ص۸٫
۱۰-روزنامه اطلاعات(ویژهنامه آذربایجانشرقی)، دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۱، صص ۱-۲٫
۱۱-ماهنامه سفر ، سال ۱۳، شماره۴، اسفند ۱۳۸۳،ص۲۷٫ و “حیدر بابا(هفتهنامه منتشره در تبریز)، ش ۵۱،سال۲، سه شنبه ۲۲دیماه۱۳۸۳،ص۱۲”.
۱۲-بنگرید: “عتیق(طرح نو سازی بافت پیرامون مسجد کبود تبریز)، {۱۳۹۱ش}، شرکت عمران و توسعه آذربایجان، (گروه فرهنگی و مطبوعاتی بهار تبریز)، شهرداری کلانشهر تبریز، ص۶٫
۱۳-این در حالی است که به گفته دکتر معتمدی، سرپرست حفاری در مرحله اول، سفالهای نخودی رنگ و قرمز رنگ نیز از محوطه مسجد کبود تبریز بدست آمده بود. بنگرید:” کیهان فرهنگی، خرداد۱۳۷۸،ش۱۵۲،تهران، ص۵۵٫
۱۴-عصر آزادی(منتشره در تبریز)، دوشنبه ۳۰اردیبهشت۱۳۸۱، سال ۶، ش۲۲۵،(تبریز۳۰۰۰ساله و ناگفتههای باستان شناسی- بهرام آجرلو)،صص۴-۵٫
۱۵-لازم به ذکر است که اخیرا آقای صمد علیون ، مقالات “چارلز برنی” در مورد حفریات باستان شناسی در محوطه”یانیق تپه” را به فارسی ترجمه نمودهاند. این محوطه باستانی در حدود ۳۱کیلومتری جنوب غربی تبریز و ۶ کیلومتری غرب خسروشهر قرار دارد. آقای علیون در مقدمه خود بر این ترجمه نوشتهاند:”محوطهی یانیق تپه با سابقه تمدنی هزاران ساله خود شناسنامه و سند تاریخی آذربایجان و دشت تبریز به شمار میآید…” بنگرید:” یانیق تپه، ۱۳۹۰، {گردآوری و ترجمه از صمد علیون}، انتشارات اختر،تبریز،ص۸”