تبریزکهن -به نقل از زنده یاد حمید ملازاده /سپیدهدم سوم شهریور ۱۳۲۰ که مردم تبریز در خواب بودند ناگهان به غرش هواپیماها در آسمان شهر هراسناک بیدار شدند و چشم به آسمان دوختند. هواپیماهای سیاه رنگ جنگی برای مردم تازگی داشتند زیرا تا آن زمان ما فقط هر چندگاهی پرواز یک فروند هواپیمای شکاری ملخدار را در آسمان شهر دیده بودیم که سرهنگ شیبانی فرمانده نیروی هوایی تبریز با آن پرواز میکرد.
مردم سراسیمه از خانههای خودشان بیرون ریخته بودند با کنجکاوی اوضاع شهر را که غیرعادی بود تماشاگر بودند، سربازان و افسران شتابزده این طرف و آن طرف میدویدند و در پاسخ به این و آن به گفتن این جمله کوتاه اکتفا میکردند (نترسید مانور میکنیم) ساعتها بعد تبریزیها به حقیقت موضوع پی بردند زیرا هواپیماهای مهاجم با فرو ریختن اعلامیهای به زبانهای فارسی و ترکی به مردم پیام دادند که میخواهند ملت ایران را از چنگ آلمان فاشیست نجات دهند، تبریزیها دسته دسته به طرف پناهگاههای امن رفتند و جماعتی نیز به باغهای اطراف شهر سرازیر شدند.
اولین بمب در کوی پلسنگی بر روی جماعتی که جلو دکان نانوایی جمع شده بودند فرود آمد و لحظهای بعد اجساد لت و پار شده ۳۶ نفر را از گوشه و کنار محل جمع کردند و هویت بدنهای متلاشی شده را شناسایی مینمودند. بمبها بعداً در گوشه و کنار شهر منفجر میشدند.
اعلامیه شماره یک ستاد ارتش
ساعت ۴ صبح روز سوم شهریورماه ۱۳۲۰ ارتش شوروی در شمال و ارتش انگلیس در باختر و جنوب باختری مرزهای کشور را مورد تجاوز و تعرض قرار دادهاند، شهرهای تبریز، اردبیل، ارومیه، خوی، اهر، میاندوآب، ماکو، مهاباد، بناب، رشت، حسنکیاده، میانه و بندرانزلی مورد بمباران هوایی واقع و تلفات وارده نسبت به مردم غیرنظامی زیاد و نسبت به نظامیان با وجودی که سربازخانهها را بمباران میکنند معذالک تلفات نسبتا کم بوده است. یک هواپیمای مهاجم در ناحیه هراز در نتیجه تیراندازی توپخانه ضدهوایی سرنگون شده است، نیروهای موتوریزه و مکانیزه شوروی در محور جلفا، مرند، پلدشت، ماکو و قرهضیاءالدین و نیروهای موتوریزه و مکانیزه ارتش انگلیس در محور خانقین، قصرشیرین، نفتخانه، آبادان و بندرشاهپور به تعرض پرداختهاند.
اشغال آذربایجان و پیشروی قوای شوروی به استناد گزارش رسمی منشی ستاد لشگر تبریز، دوشنبه سوم شهریور سال ۱۳۲۰ (۲۵ اوت ۱۹۴۱)
ساعت ۵/۳۰ صبح تبریزیها به صدای غرش هواپیماهایی که برفراز شهر پرواز میکردند از خواب بیدار شدند، ابتدا مردم به تصور اینکه هواپیماهای خودی هستند دوباره سر به بستر راحت گذاشته به خواب فرو رفتند.
قبلا در شهر شایع شده بود که هواپیماهای روسی جسته و گریخته در آسمان تبریز دیده شدهاند و آنها از نقاط مختلف شهر عکسبرداری میکنند. ساعت ۶ صبح پنج فروند هواپیمای روسی در آسمان تبریز ظاهر شدند، دفاع ضدهوایی تبریز شروع به شلیک کرد که هیچیک از گلولهها کارساز نبودند، لحظهای بعد دو هواپیمای روسی بمبهایی در محلات ششگلان و پل سنگی رها کردند که گرد و خاکی از محل اصابت بمبها برخاست سپس هواپیماها دامنههای کوه عون بن علی را بمباران کردند، مردم در بهت فرو رفته بودند هیچکس نمیدانست هواپیماها متعلق به چه کشوری است و برای چه منظوری شهر را بمباران میکنند؟
تبریزیها که از خطرات بمبارانهای هوایی آگاه نبودند پشت بامها رفته صحنههای بمباران هوایی را تماشا میکردند، افسران و سربازان با شتاب به طرف سربازخانهها میرفتند تا هر چه زودتر خودشان را به پادگانهای نظامی برسانند، توپخانه ضدهوایی مستقر در تبریز از چهار دستگاه تجاوز نمیکردند مرتب به سوی هواپیماهای مهاجم شلیک میکردند اما هیچیک از آنها به هدف اصابت نکردند، تا ساعت ۵/۸ صبح بمباران شهر و شلیک توپهای ضدهوایی و مسلسلها ادامه داشت، مردم که بتدریج به ماهیت حملات هوایی پی برده بودند دسته دسته شهر را ترک و به سوی دهات و باغات اطراف شهر سرازیر گردیدند.
سربازان احتیاط و ذخیره که به خدمت فراخوانده شده بودند، گروه گروه خود را به نظام وظیفه عمومی معرفی میکردند.
قبلا از طرف ستاد ارتش به کلیه سربازانی که خدمت سربازی را تمام میکردند. پاکت سربستهای داده بودند و به آنها تاکید شده بود که سر پاکت را فقط در لحظات حساس نظامی یعنی بسیج همگانی باز کنند.
در داخل این پاکت نامهای بود به این مضمون (با برداشتن غذای یک روزه خودتان را به نزدیکترین حوزه نظام وظیفه عمومی معرفی کنید و نیز از همه دارندگان وسایط نقلیه خواسته بودند که این سربازان را در اسرع وقت به مناطق مشخص برسانند. ضمنا ستاد ارتش به شهربانیها دستور داده بود که از خروج اتومبیلها اعم از سواری، باری و یا مسافربری ممانعت به عمل آورند و تمام وسایط نقلیه را برای حمل سرباز و آذوقه به سربازخانهها گسیل دارند.
روسها میآیند
ساعت دو بعد از ظهر یک فروند هواپیمای اکتشافی خودی در آسمان تبریز به پرواز درآمد که شیء لوله مانندی از هواپیما به محوطه هنگ ۲۷ پرتاب کرد آن را فوراً به ستاد لشگر تسلیم کردند داخل لوله پیام خلبان بود که اطلاع میداد روسها میآیند.
ساعت ۳۰/۴ بعد از ظهر فرودگاه تبریز بمباران شد و پنج فروند هواپیماهای مستقر در فرودگاه آسیب دیدند که چهار فروند پس از تعمیر به سوی تهران پرواز کردند. تمام دکاکین و مغازههای شهر بسته بودند ولی ادارات دولتی باز و منتظر دستور بعدی از تهران بودند، تلفات اولین روز بمباران در حدود چهل نفر اعلام شد با این حال مردم تبریز از اولین روز بمباران شهر روحیه خودشان را نباخته بودند، بدینسان روز سوم شهریور سال ۱۳۲۰ تبریز چنین گذشت.
اعلامیههایی که هواپیماهای روسی بر زمین میریختند، به زبانهای فارسی، آذربایجانی و ارمنی بودند در این اعلامیهها چنین آمده بود، ایرانیها شما باید حقیقت را بدانید که آلمانها در کشور شما مشغول چه کارهایی هستند پارسال آنها برای برانداختن دولت ایران توطئه کرده بودند و برای این منظور پیش از سه میلیون ریال پول خرج کردند آیا پرسیدهاید چرا آنها اینقدر پول زیاد برای توطئه خرج کردند؟ منظور آنها چه بود؟
البته جاسوسان هیتلری که در ایران تخم آشوب و اغتشاش میکاشتند در فکر سعادت و خوشبختی ایرانیان نبودند بلکه مزارع و کشتزارهای ایران را خون فرزندان ایران را، آلوده میکنند تا برای آنکه عذری داشته باشند از ایران باز هم بیشتر از سابق گندم، پنبه، برنج، پشم، پوست و میوهجات به آلمان صادر کنند و شماها را بینان و بیلباس بگذارند، هیتلر خونخوار میخواهد ایران را به میدان جنگ برضد شوروی که کشور دوست ایران میباشد مبدل کند و سرحدات اتحاد شوروی را در معرض خطر و تهدید قرار دهد. در محل سفارت آلمان در تهران، انبارهای اسلحه ایجاد کرده و مواد محترقه تهیه و حاضر کردهاند، در کوههای اطراف تهران آلمانیها به بهانه شکار مشغول تعلیمات نظامی هستند در باشگاه آلمانیها در تهران دیپلماتهای آلمانی برای تعلیم و یاد دادن جاسوسی و جنایتهای راهزنانه دیگر به اتباع آلمانی جلساتی تشکیل میدهند.
در بسیاری از شهرهای ایران آلمانها تشکیلات مخفی و سری نظامی ایجاد کردهاند، آلمانیها خودشان را مهندس، تاجر، جهانگرد مینامند ولی در حقیقت تمام آنها جاسوس و دشمن ملت ایران و شوروی میباشند، کارکن سابق سفارت آلمان در تهران (ولف) در بندرانزلی رئیس جاسوس آلمان در شمال ایران میباشد.
(شونمان) رئیس جاسوسان و راهزنان آلمان در جنوب ایران بوده رئیس پلیس مخفی آلمان در تهران (گاتومای) با معاون خود (مانیر) نام کارکن اداره ایران اکسپرس برای برپا کردن انفجارها و آتشزدنها در ایران در اتحاد شوروی از آلمان دستجاتی تشکیل داده و حالا درصدد آن هستند که در ایران کودتای فاشیستی ضدملی برپا کنند، غیر از آن، میکانیک رئیس املاک در بندر گز (تراپه) نماینده کارخانجات کروپ (آرتل) نماینده تجارتخانه سیمنس (فون راد انویچ) میکانیک در بندرانزلی (رکنگان) رئیس شعبه وزارت دارایی ایران، زن آلمانی (گلدانبرگ) مدیر تکنیکی مطبعه مجلس (اتوسوورز) و دیگران هم از جاسوسان بزرگ آلمان در ایران میباشند، تمام این متخصصین آلمان هیتلری که میخواهند در سرحدات ایران و شوروی، تحریکاتی برپا کنند اینطور هستند، این آلمانیها میخواهند شما را دچار اغتشاشات، جنایت، گرسنگی و بندگی کنند آنها تدارکات کودتای فاشیستی را فراهم میآورند که از ایران به اتحاد شوروی حمله کنند، اشرار هیتلری به طور افتراآمیز خودستایی میکنند و لاف میزنند که گویا آنها در جنگ با اتحاد شوروی به پیروزیهایی نائل شدهاند ولی در حقیقت امر بهترین لشگرهای آلمان فاشیستی در میدانهای جنگ گور خود را یافتهاند آلمان هیتلری درهم شکسته خواهد شد برضد آلمان فاشیستی جبهه متحد ملی از اتحاد شوروی و بریتانیای کبیر و تمام آن ملل اروپا که هیتلر آنها را به اسارت و تابعیت مبتلا کرده قرار گرفته است، ممالک متحده آمریکا در جنگ بر ضد ظلم و تعدی هیتلری به بریتانیای کبیر و اتحاد شوروی کمک جدی مینماید ایرانیها، آیا ممکن است بیش از این در مقابل دسیسهها و تحریکات هیتلر غاصب و تجاوزکار که برضد ملت ایران انجام میگیرند و در عین حال برعلیه اتحاد شوروی هم میباشند طاقت آورد؟ نه، نمیتوان متحمل این تحریکات شد، ایرانیها با اتحاد شوروی متفقا بر ضد دشمن عمومی یعنی آلمان هیتلری اقدام خواهند نمود.
به موجب قرارداد شوروی و ایران که در سال ۱۹۲۱ بسته شد به اتحاد شوروی حق داده شده که برای تأمین و مصون داشتن بیخطری و امنیت خود به خاک ایران نیروی خود را داخل نماید، در ماده شش قرارداد شوروی و ایران که در سال ۱۹۲۱ منعقد گردیده اینطور نوشته شده:
(دولتین معظمین متاهدتین قبول مینمایند که اگر دولت ثالثی قصد داشته باشد به وسیله مداخله نظامی سیاست غاصبانه و تجاوزکارانه را در ایران مجری سازد و خاک ایران را مرکز حملات لشگری خود بر ضد روسیه قرار دهد و در این صورت مخاطرات و تهدیدی متوجه سرحدات جمهوری متحده شوروی سوسیالیستی روسیه و دول متفق آن بشود و در صورتی که پس از اخطار دولت شوروی به دولت ایران، خود دولت ایران مقتدر برطرف ساختن مخاطرات فوقالذکر نباشد آن وقت دولت شوروی حق خواهد داشت ارتش خود را به خاک ایران وارد نماید تا به منظور دفاع از خود اقدامات نظامی لازمه را به عمل آورد، دولت شوروی متعهد میشود همین که مخاطره مزبور برطرف شد فوراً ارتش خود را از حدود ایران خارج نماید.
ملت ایران، ساعت خاتمه دادن به تمایلات تجاوزکارانه هیتلر در ایران که هم بر ضد ملت ایران و هم بر ضد ملل اتحاد شوروی میباشد در رسید، ارتش سرخ دوست ملت ایران بوده به موجب قرارداد سال ۱۹۲۱ موقتا به خاک ایران وارد میشوند، اتحاد شوروی و بریتانیای کبیر متفقا اقدام کرده و خطر تهدید فاشیستی را نسبت به ایران و اتحاد شوروی برطرف خواهند نمود، مرده باد جاسوسان هیتلری که مشغول تدارک دیدن کودتای فاشیستی در ایران میباشد، زنده باد دوستی اتحاد شوروی و ایران.)
نیروهای ارتش روسیه در تبریز
فرار دولتمردان
از اولین روز هجوم ارتش شوروی به مرزهای آذربایجان، دولتمردان مقدمات فرار را فراهم کردند، از شهریور ۱۳۲۰ تا سالهای بعد، در بیشتر حوادث و ماجراهای نظامی و سیاسی آذربایجان، فرار دولتمردان اعم از نظامی و غیرنظامی از مهلکه یک واقعیت تلخ در تاریخ این سرزمین ثبت شده است، تبریزیها از فرار نظامیان در بحران، خاطرات فراوانی دارند که فرار دستهجمعی ژنرالها و بعد سربازان در سالهای ۱۳۲۰ و ۱۳۲۴ و بحرانهای بعدی بیانگر این حقیقت تلخ است، آن روز هم در کاخ استانداری واقع در شمسالعماره جنب و جوشی بود تمام رؤسای ادارات در استانداری جمع شده و منتظر کسب تکلیف بودند، امانا… اردلان استاندار و سرلشگر ایرج مطبوعی فرمانده لشگر خانوادههایشان را از تبریز خارج کرده بودند و خود را نیز آماده فرار میکردند.
وضع نیروهای مستقر در آذربایجان در حادثه سوم شهریور ۱۳۲۰
لشگر ۳ تبریز، لشگر ۴ ارومیه، لشگر ۱۵ اردبیل، هنگ مستقل مهاباد، هنگ مستقل سردشت و هنگ مرند. لشگر تبریز شامل دو هنگ پیاده، یک هنگ توپخانه، یک هنگ سوار، یک گردان مستقل مهندسی و هنگ هوایی که فرماندهان وقت عبارت بودند از: سرلشگر ایرج مطبوعی، فرمانده لشگر، سرهنگ محمد نخجوان فرمانده تیپ، سرهنگ احمد جان پولاد فرمانده هنگ پیاده، سرهنگ حسین هاشمی فرمانده پیاده ۲۷، سرهنگ مقبلی فرمانده هنگ سوار، سرهنگ صفوی فرمانده هنگ توپخانه، سرهنگ محمدحسین امین رئیس ستاد لشگر و سرهنگ شیبانی فرمانده هنگ هوایی.
پل آهنی جلفا و سه شهید قهرمان آذربایجان در مقابل ارتش سرخ
پیشروی ارتش سرخ به سوی تبریز
سهشنبه چهارم شهریور ۱۳۲۰ ساعت ۵/۷ صبح بود که هواپیماهای روسی در آسمان تبریز پدیدار گشتند این بار فرودگاه شهر بمباران شد، توپهای ضدهوایی خاموش بودند، سربازان در سربازخانه دنبال محل امنی میگشتند و از ستاد لشگر تنها چند صندلی خالی بجا مانده بود. گفته شد ستاد شبانه به سوی آذرشهر حرکت کرده است. مهمات موجود که مقداری از سلاحهای باقی مانده از جنگ بینالملل اول بود قبلا در محله مارالان به محل امنی برده بودند، در همین موقع خبر رسید که زرهپوشهای روسی از صوفیان گذشته به سوی تبریز در حال پیشروی هستند صدای شلیک مسلسلها از دروازه ورودی تبریز، مرند به گوش میرسید.
سرانجام حوالی ساعت یک بعد از ظهر پیشقراولان ارتش سرخ وارد دروازه شهر شدند. در نزدیکیهای آجیچای سربازان مقاومت جزئی نشان داده بودند اما کمدی جنگ زرهپوشها با تفنگ به زودی پایان یافت. زرهپوشهای روسی پس از درهم شکستن مقاومت عدهای از سربازان در مدخل شهر از پل منجم گذشتند و مردم با مشاهده سربازان روسی پا به فرار گذاشتند، در این هنگام سالداتهای روسی از زرهپوشها پیاده شدند به زبان آذربایجانی با مردم به گفتوگو پرداختند آنها سربازان فراری را پس از خلع سلاح دلجویی کرده و مرخص مینمودند.
روسها به مردم میگفتند ما با شما سر جنگ نداریم شما برادران ما هستید، تبریزیها این پیامهای دوستانه را پذیرفته به تماشای سربازان روسی آمدند در حوالی باغ گلستان گروهی از ارامنه تبریز دسته گلهایی به سوی زرهپوشها پرتاب میکردند و هورا میکشیدند، روسها به سرعت در نقاط مختلف شهر مستقر گردیدند و تبریز عملا به تصرف ارتش سرخ درآمد.
نیروهای روسی وقتی به مرکز شهر رسیدند زنگ ساعت شهرداری ساعت ۲ بعد از ظهر را اعلام داشت سربازی به طرف ساعت آتش گشود و زنگ خاموش شد گفتند یکی از زنگهای پرقدرت ساعت از آن به بعد دیگر کار نکرد، علیرغم سقوط شهر، زندان هنوز در کنترل پلیس بود زندانیان با برافراشتن پرچم سرخ و سر دادن شعارهای زنده باد استالین دست به تظاهرات زده بودند روسها به تصور اینکه همه بازداشتیها زندانیان سیاسی هستند دربهای زندان را گشودند و همه زندانیان اعم از سیاسی و غیرسیاسی را آزاد کردند، با بیرون آمدن زندانیان عادی، جانی و شرور از زندان بیم و ترس از غارت خانههای مردم، شهر را فراگرفته بود، روسها به منظور جلوگیری از هرگونه بینظمی و هرج و مرج در شهر حکومت نظامی اعلام کردند و مقررات حکومت نظامی طی اعلامیهای به امضای سروان پاولنسکی به اطلاع مردم رسید. گروهی از تبریزیها که در سالهای قبل از سوم شهریور ۲۰ از روسیه به ایران آمده بودند و در اصطلاح عامه مهاجر نامیده میشدند با بستن بازوبندهای قرمز و حمل تفنگ، نگهبانی از ادارات و سازمانهای دولتی را برعهده گرفتند. در طول بیست سال سلطنت رضاشاه در مناسبات حکومتی دو رژیم ایران و شوروی بدگمانی شدیدی حاکم شده بود.
در رژیم ایران که هرگونه اظهارنظری درباره سیستم حکومتی شوروی به منزله ترویج مرام اشتراکی در قانون کیفری جرم تلقی میشد سبب گردیده بود که مردم در کشور همسایه از زندگی همدیگر کاملا بیاطلاع باشند به همین جهت شایعات نادرست از رفتار حکومت شوروی با ملت روسیه در ایران رواج یافته بود، تبریزیها به غلط تصور میکردند به محض ورود شورویها به ایران بازارها غارت و ثروتمندان تیرباران خواهند شد، اما وقتی عملا خلاف اینگونه تبلیغات بیاساس ثابت گردید خیلی زود با سربازان روسی جوش خوردند. بچهها را به زرهپوشها سوار میکردند و سربازان روسی به آنها قند میدادند، بدینترتیب در اولین روز ورود ارتش سرخ به تبریز همه تصورات باطل و اوهام غلط به دوستی و محبت مبدل شد.
شب پنجم شهریور کارخانه برق تبریز که به تصرف روسها درآمده بود کار نمیکرد و شهر در تاریکی کامل فرو رفت، صدای شلیک گلوله مسلسلها از گوشه و کنار شهر به گوش میرسید، جماعتی از اهالی محله مارالان با استفاده از بیمحافظ بودن سربازخانه آنجا ریختند اثاثیه سربازخانه از جمله سلاحها و اسب و قاطرها را به غارت بردند.
چهارشنبه پنجم شهریور روزنامهای به نام شعله در یک صفحه انتشار یافت و مجانی بین مردم توزیع گردید، بر سر کلیشه روزنامه این جمله چاپ شده بود: (زنده باد دوستی اتحاد شوروی و ایران) و نیز کاریکاتوری از هیتلر که در وسط نعش انسانها و خرابیهای ناشی از جنگ ایستاده بود جلب توجه میکرد و این اشعار از زبان هیتلر منعکس بود، من فاشیستم عادتم خونریزی و خون خوردن است، ایستادم روی نعش کلههای بیشمار، عالم آباد را با جنگ ویران کردن است، غره آنم که این جنگ نقشه کار من است.
ششم شهریور ۱۳۲۰
کلیه دکاکین و مغازههای شهر بسته و خواربار در شهر کمیاب و گران بود، به علت تعطیلی طولانی مغازههای شهر طبقات کم درآمد بیکار شده بودند و گرانی و کمیابی مواد غذایی نیز مزید بر علت گردید. بلافاصله ارتش سرخ به کمک مردم کم درآمد و بیبضاعت تبریز شتافت، بدین معنی که روزانه از غذای سربازان شوروی بین این افراد توزیع میشد، بیوهزنها، افراد علیل و بیچیز هر روز صبح زود تا ظهر کاسه بدست در محل توزیع غذا به انتظار مینشستند، با این حال مسئولان توزیع غذا آنچنان با مراجعین به مهربانی رفتار میکردند که این عمل آنها مردم تبریز را به شدت تحت تاثیر قرار داده بود اینکه جماعت تبریزی در بحرانهای سیاسی و نظامی مملکت قبل از اتخاذ هر تصمیمی در مقابله با حوادث آذوقه جمع میکنند بیدلیل نیست زیرا، در طول تاریخ این سرزمین از قحطی و گرسنگی ناشی از قهر طبیعت، جنگ، آشوب و بلواها خاطرات تلخی دارند با احساس خطر ابتدا به فکر تهیه نان میافتند، خلاصه اینکه در تبریز همه چیز از نان شروع و به نان ختم میشود، برای مثال، اگر چنانچه نان در شهر کمیاب و دکانهای نانوایی شلوغ باشند این حکایت از وضع غیرعادی میکند در آن صورت بروز بحرانهای سیاسی بیشتر محتمل است، عکس این قضیه در عادی بودن اوضاع هم صدق میکند، به همین جهت بیشتر دولتمردان در تبریز برای اینکه سر به بستر استراحت بگذارند قبل از هر اقدامی به فکر تامین نان مردم شهر هستند، در سالهای اولیه اشغال کشور که صدای مردم گرسنه تبریز در شهر پیچید تدابیر موقت دولت اعم از جیرهبندی نان، توزیع سیبزمینی به برطرف کردن بحران کمکی نکرد در چنین اوضاع و احوالی بود که کمبود قند نیز ظاهر شد و مردم به جای قند و شیرینی از کشمش و خرما استفاده کردند.
هفتم شهریور ۱۳۲۰
امروز دو آگهی از طرف کمیسیون امور شهر منتشر شد در یک آگهی آمده بود چون در عرض چند روز گذشته پارهای اغتشاش و یغما و ناامنی از طرف اشخاص ناصالح رخ داده و آسایش اهالی شهر را بهم زده است به کلیه اهالی اخطار میشود که چنانچه از امروز به بعد از طرف هر کس تجاوز به جان و مال و خانه و دکاکین اهالی شهر بشود از طرف حکومت شهر فورا محاکمه و اعدام خواهد شد و نیز کسانی که به خانهها، دکاکین و سایر جاها به نام قشون سرخ وارد شوند باید معرفینامه و امریه مخصوص در ماموریت داشته باشند در غیر این صورت مرتکب شناخته و تنبیه خواهد شد.
اعلان شماره دو به اطلاع کلیه سرپاسبانان شهربانی تبریز میرساند که از امروز شهربانی تبریز در اداره شهرداری تاسیس میشود بنابراین لازم است عموما و به فوریت خودشان را در اداره شهرداری تبریز به آقای سربهر فتحاله قلاسکی کفیل فعلی شهربانی معرفی و برای حفاظت شهر با دستور مقامات مربوطه مشغول انجام وظیفه باشند، کمیسیون امور شهر.
روز دهم شهریور رادیو ترکیه اطلاع داد دولتین روس و انگلیس یادداشتی به دولت ایران داده و شرایط خود را نوشتهاند و پس از اشغال تمام و کمال ایران شرایط انتشار خواهد یافت این رادیو افزود، ایدن وزیر امور خارجه انگلیس نطقی درباره ایران نموده و اظهار داشته دولت انگلیس به یک وجب خاک ایران چشم نداشته و درخواستهای ما به تهران ابلاغ خواهد شد، یک روزنامه انگلیسی نوشته بود، باید دولت ایران اولا آلمانها را تسلیم کند ثانیا شناسایی حقالعبور راهآهن، ثالثا تامین لوله نفت و اگر این شرایط قبول واقع شد مسئله تخلیه صورت خواهد گرفت.
دهم شهریور اعلام شد کلیه افسرانی که دستگیر شدهاند به شهر انتقال و در کماندانی شوروی بازداشت شدهاند اداره کماندانی در انتهای خیابان فردوسی واقع شده بود، افسران را در طبقه دوم ساختمان جمع کرده و اقوام و خانوادههایشان برای دیدن آنها در جلوی کماندانی اجتماع کرده بودند، از همه فرماندهان فراری فقط سروان نهضتی فرمانده گردان توپهای ضدهوایی کشته شده بود بقیه هم خود را تسلیم کرده بودند.
فرماندار نظامی شورویها طی اعلامیهای اعلام داشت مغازهداران دکاکین شهر را باید از روز دهم شهریور باز کنند والا تحت تعقیب قرار خواهند گرفت.
چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۲۰ شهر به حال عادی بازگشت. مغازهها باز شدند و دادوستد از سر گرفته شد، سربازان روسی با ولع زیاد ساعت میخریدند به همین جهت پول روسی منات وارد بازار معاملات شد و هر منات روسی معادل ۳/۵ ریال پول ایرانی خرید و فروش داشت، در این روز طی اطلاعیهای انتصاب سرهنگ محمد نخجوانی به کفالت لشگر ۳ به اطلاع عموم رسید، عصر پنجشنبه نیز ۱۲ نفر از افسران و فرماندهان بازداشتی آزاد شدند به دنبال آن سربازان فراری را برای بازگشت به سربازخانهها فراخواندند اما این دستور اجرا نشد زیرا معلوم نگردید دستور از طرف چه مقامی صادر شده است افزون بر این سربازخانهها در اشغال قوای روسی بود.
عصر، رادیو دهلی اطلاع داد که سربازان روسی و انگلیسی در قزوین به همدیگر رسیدند و روسها به افتخار انگلیسیها ضیافتی در قزوین ترتیب دادند و رادیو برلین متقابلا گفت: آلمان بالاخره پیروز خواهد شد و انتقام ایرانیان را خواهد گرفت پس با این شعارها برنامه فارسی رادیو برلین پایان یافت: (مرده باد انگلیس، مرده باد روس، زنده باد ایران، زنده باد آلمان).
۱۴ شهریور ۱۳۲۰ سپیدهدم غرش هواپیماها باز مردم را از خواب بیدار کرد صدای شلیک توپها در شهر طنینانداز شد، تبریزیها تصور میکردند که این بار هواپیماهای آلمانی در آسمان تبریز هستند، حتی شایع گردیده بود آلمانیها پل ارتباطی جلفا بین ایران و شوروی را زدهاند، سرانجام معلوم شد هواپیماها متعلق به انگلیسیها بودهاند و روسها به احترام ورود همزمان خود به تبریز با شلیک توپ از آنها استقبال کردهاند و به عبارت دیگر مقدم آنها را خوشآمد گفتهاند.
۱۴ شهریور رادیو برلین در برنامه سخنپراکنی روزانه گفت: نقاطی که در ایران به تصرف روسها درآمده بزودی مراسم بلشویکی در آن مناطق اجرا خواهد شد و سپس در گفتاری به نقل قول از یک روزنامه آلمانی افزود: مقصر اصلی بدبختی ایران، انگلیسیهای طماع میباشند و انگلیس امروز آرزومند است که ایران بلشویک شود، این رادیو از پکن خبر داد ۱۵ میلیون مسلمان چینی در برگزاری نماز از خداوند خواستار شدند ایرانیها را که گرفتار بلشویکها شدهاند مورد لطف و عنایات ذات پروردگار قرار دهد و همچنین نمایندگان سیصد میلیون مسلمان دنیا در پکن اجتماع کردهاند که برای مشکل ایرانیان که به دست روسها و انگلیسیها گرفتار شدهاند چارهجوئی کنند.
دوشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۲۰ سهیلی وزیر امور خارجه ایران طی گزارشی که به مجلس داد گفت: پس از ترک مقاومت نیروهای ایران، شوروی و انگلیس یادداشتی تسلیم ایران کرده و پیشنهاداتی را پیش کشیدند که عبارتند از:
۱ – نیروهای ایران از مغرب از خانقین، کرمانشاه، دزفول تا بندر دیلم و خلیجفارس و از شمال اشنویه، حیدرآباد، میاندوآب، قزوین، زنجان، خرمآباد، بابل، سمنان، شاهرود و علیآباد عقبنشینی کنند.
۲ – دولت ایران در مدت یک هفته اتباع آلمانی به استثنای اعضای سفارت و چند تن متخصصین را از ایران اخراج نمایند.
۳ – دولت ایران باید متعهد شود مانع از حمل و نقل لوازم بین نیروهای انگلیسی و شوروی نشود، دولت انگلیس تعهد میکند:
الف-حقوق امتیاز نفت را بپردازد، ب-به وضع اقتصادی ایران کمک کند، ج-از پیشروی بیشتر در خاک ایران خودداری کند و به محض خاتمه جنگ قوای خود را از ایران بیرون ببرد.
۴ – دولت جماهیر شوروی تقاضا دارد دولت ایران به موسسات دولت مزبور در خوریان و شیلات کمک نماید، سهیلی متقابلا پیشنهاداتی را در تعدیل خواستههای متفقین مطرح نموده و در اصل، ایران همه پیشنهادات شوروی و انگلیس را پذیرفته بود.
تبریزیها به حسن نیت شورویها بیش از پیش امیدوار شده بودند زیرا رفتار دوستانه قوای شوروی با مردم تبریز جز این چیز دیگری را ثابت نمیکرد، مردم تبریز معتقد بودند که روسها قصد اشغال ایران را نداشتند فقط سختیهای جنگ سبب شده است که موقتا وارد این کشور شوند و از خطوط مواصلاتی ما استفاده کرده و پس از خاتمه جنگ ایران را ترک کنند.
چهارشنبه ۱۹ شهریور، از طرف کمیسیون امور شهر تبریز اطلاعیهای منتشر شد مبنی بر اینکه هیچکس حق دادوستد با (منات) واحد پول روسی ندارد و چنانکه کسی برخلاف این آگهی اقدام کند علاوه براینکه به ضرر خود تمام خواهد شد مورد تعقیب جزائی هم واقع گردیده و سخت تنبیه خواهد شد، پس از انتشار این آگهی ارزش منات که معادل ۳/۵ ریال پول ایران بود تنزل کرد و بانک ایران و روس نیز از تبدیل آن به پول ایران خودداری کرد که نتیجتا ارزش منات به سه ریال کاهش یافت.
جمعه ۲۱ شهریور، رادیو لندن به دنبال حملات شدید به رضاخان گفت: در این اواخر سیستم حکومتی ایران از رژیم مشروطیت به کلی منحرف شده و یک استبداد مطلقه جانشین آن گردیده بود، شاهنشاه ایران در مدت بیست سال اخیر تمدن غرب را در مملکت اشاعه و پیشرفت داد، در عوض مالیات هنگفتی تحمیل مردم ایران نمود چنانچه با مقایسه بودجه سالهای ۱۳۰۲ و ۱۳۱۹ معلوم میشود که در مدت این ۱۷ سال مالیات از هفده برابر تجاوز نموده بعلاوه در رأس امور فردی قرار گرفته و یک استبداد مطلق در کشور حاکم شده است، به طوری که اشغال بعضی نواحی ایران توسط ارتشهای روس و انگلیس هیجانی در مردم به وجود آورده و آنها امیدوارند که در وضع حکومت تغییری حاصل گردیده و اوضاع به همان دوران اولیه مشروطیت ایران اعاده گردد، رادیو تهران یادداشت دولت انگلیس را چنین پخش کرد:
بند اول. انگلیس نمیخواهد شهرهای متصرفی ایران را پس بدهد.
ب. در نواحی متصرفی لازم است مامورین دولتی، مشاغل خود را با موافقت مامورین نظامی انگلیس برعهده بگیرند.
ج. مامورین نظامی انگلیس میل ندارند از حیث آذوقه و مسکن به ایران تحمیل شوند.
د. هرگونه اقدام لازم به عمل خواهد آمد که از وقوع حادثه جلوگیری به عمل آید.
بند دوم. رویهای که در باب آلمانیها قبلا اتخاذ نمودهایم تغییر یافته و به استثنای اشخاصی که باید تسلیم شوند هیئت آلمانیها غیر از مامورین سفارت باید تسلیم شوند.
بند سوم. دولت ایران باید موافقت کند که تحدید ورود آلمانیها تا خاتمه جنگ خواهد بود.
بند چهارم. تسهیلات راجع به ترانزیت کالاها و آلات جنگی باید رعایت شود.
بند پنجم. دولت انگلیس با نظریه ایران راجع به سیاست اقتصادی موافق میباشد.
بند ششم. دولت انگلیس راجع به استرداد اسلحه مطالعه خواهد نمود و پس از ترک ایران راجع به غرامت نیز مطالعه خواهد کرد.
رادیوهای خارجی در برنامههای فارسی اطلاع دادند که دولت ایران دویست نفر آلمانی و ایتالیایی را تسلیم انگلیسیها نمود که این عده به اهواز اعزام شدند که از آنجا به هند فرستاده خواهند شد و پنجاه نفر نیز به دولت روس تحویل دادند که این عده را به قزوین بردند.
دوشنبه ۲۲ شهریور رادیو تهران یادداشت مقامات شوروی را در ایران پخش کرد، این تذکاریه چنین بود؛ در این چند روز اخیر اوضاع ایران مخالف وضعیت هشتم شهریور پیش میرود و برای اینکه قضیه حل شود دولت شوروی از اشغال پایتخت ایران خودداری میکند ولی دول محور از این حسن نیت شوروی سوءاستفاده نموده و آن را به ضعف ما تعبیر و تفسیر نمودهاند، نظر به این قضیه دولتین شوروی و انگلیس مجبور شدند بستن سفارتخانه آلمان را در ایران خواستار شوند، رادیو تهران سپس به تشریح نکات دیگر یادداشت دهم شهریور استنادی دولت شوروی پرداخت که چنین آمده است:
۱ -راجع به خط مرزی هیچگونه تغییری نمیتواند باشد.
۲ -در مناطق اشغال شده ایران امنیه و شهربانی وظایف خود را اجرا و اولیای نظامی شوروی حاضر خواهد بود به آنها مساعدت کند.
۳ -فرمانده شوروی برای رفع احتیاجات خود نمیخواهد سربار ایران شود.
۴ -اولیای نظامی شوروی سیستم مناسبی برای ارتش خود برقرار و اقدامات لازم خواهند کرد که آنها با مردم ارتباطی نداشته باشند ولی نمیتوانند با مردم قطع رابطه کنند.
۵ -اتباع آلمانی باید تسلیم شوند.
۶ و ۷ و ۸ -در انعقاد قرارداد راجع به نفت خوریان اتخاذ سند مینمایند.
۹ -شوروی برای کمک اقتصادی در خرید اشیاء ایران موافقت دارد و درباره عبور کالاهای ایران همچنین.
۱۰ -شوروی حاضر خواهد بود هنگامی که ضرورت ترک ایران پیش آید راجع به اسلحه مطالعه کند.
اما درباره غرامت خرابیهای ناشی از جنگ، چون در زمان جنگ اتفاق افتاده است موافقت نمیشود.
جمعه ۲۸ شهریور ۱۳۲۰ اطلاعیههایی بر در و دیوار شهر نصب کرده بودند که خطاب به فارسی زبانها بود نوشته بودند، تا به حال هر چه خوردهاید و بردهاید بس است ما را به حال خودمان باقی بگذارید و شهر ما را ترک کنید، این اعلانات امضای مشخصی نداشت ولی حکایت از زمزمههایی میکرد که حوادثی در تبریز در شرف تکوین است.
از سوم شهریور ۱۳۲۰ به بعد، روزها، هفتهها، ماهها و سرانجام سالهای پیش روی، آذربایجان و تبریز مملو از حوادث و رویدادهای بیشمار است، کمتر روزی بود که در تبریز حادثه سیاسی روی ندهد، گرفتاری و ضعف قدرت دولت مرکزی از یک طرف و اثرات جنگ جهانی و اشغال کشور از سوی دیگر زمینههای پیدایش تحولات سیاسی را در آذربایجان فراهم کرده بود، با این حال رفتار صمیمانه و دوستانه ارتش سرخ با مردم آذربایجان تا حد زیادی اثرات ناهنجار بحرانهای سیاسی، اقتصادی و نظامی را خنثی میکرد، رابطه روسها با مردم تبریز نه تنها رفتار اشغالگرانه نبود بلکه آنها با اهدای کمکهای انسانی از جمله موادغذایی، درمان پزشکی، فرهنگی و ارتباطات درصدد برآمده بودند تبلیغات ضدروسی را در مرزهای جنوبی شوروی بیاثر سازند، روسها با چاپ پوستر، کتاب، روزنامه و مجله در آذربایجان شوروی و ارسال و پخش آنها در آذربایجان ایران فرهنگ و ایدئولوژی سوسیالیستی را در بین مردم ترویج و اشاعه میدادند، مبادله هنرمند، شاعر و نویسنده بین دو آذربایجان، فراهم نمودن تسهیلات آموزشی برای جوانان آذربایجان ایران، اعزام جوانان به باکو به منظور آموزش و تعلیمات نظامی، نمایش فیلم در نقاط مختلف شهر، واکسیناسیون مردم در برابر بیماریهای خطرناک همه و همه تا حد زیادی به مردم تبریز فرصت میداد که آثار شوم جنگ را کمتر احساس کنند با این وصف قحطی و بیکاری که پدیده دهشتناک جنگ است زندگی را بر مردم تبریز سخت کرده بود افزون براین، پیدایش افکار و اندیشههای سیاسی گوناگون در صحنه سیاسی کشور، رهآورد این جنگ بود.
بعد از شهریور ۱۳۲۰ در تبریز افکار و اندیشههای متعدد ملهم از مکتبهای سیاسی متفاوت ظهور کرد که این پدیده در سالهای بعد، در تحولات سیاسی کشور در ابعاد گستردهتری ظاهر گردید.
اثرات تبلیغات هیتلری که در سالهای قبل از جنگ جهانی دوم بر کشور رسوخ و نفوذ کرده بود در سالهای پس از اشغال ایران نیز به سادگی از بین نرفت، در آن ایام طبقه ثروتمند و بازاری تبریز که از برکت معاملات تجاری با آلمان هیتلری به ثروت کلانی دست یافته بودند به هواداری از آلمان هیتلری برخاستند، متقابلا ندارها و گروههای مهاجر جانب سیاستهای بلشویکی را گرفتند، ثروتمندان که لحظه به لحظه پیآمدهای جنگ را پیگیری میکردند و به پیروزی ارتشهای محور آنچنان دلبسته بودند که با اعتماد به نفس، پیشرفت قوای هیتلری را سعادت و خوشبختی ایران میپنداشتند و بیصبرانه در انتظار شکست جبهه قفقاز روزشماری مینمودند، در این میان طرفداران ژاپن میلتاریستی نیز در صحنه سیاسی ظاهر شدند بیآنکه تبریزیها با نژاد زرد پیوندی داشته باشند. سیاستبازی، محیط تبریز را آنچنان آلوده کرده بود که در هر محفل و مجلسی گروهی به طرفداری از این و جماعتی در حمایت از آن دیگری به سر و کله یکدیگر میپریدند و هر یک از آنها در دفاع از نکتهنظرهای سیاسی خویش استدلال و منطق میتراشیدند.
شادروان میرزاباقر حاجیزاده با سخنان طنزآلود این درام سیاسی را در تعریف از سیاستبازان بازار تبریز چنین توصیف میکرد، بازاریهای تبریز که دل در گرو آلمان هیتلری داشتند هر روز صبح وقتی مغازههای خودشان را باز میکردند با رمز و اشاره به یکدیگر، خبر رد و بدل میکردند برای مثال اگر رادیوهای خارجی از پیروزی آلمانیها خبر خوش پخش مینمودند بازاریها شاد و خوشحال به بازار میآمدند. یکی از دیگری میپرسید در جیبهایت آجیل داری؟ آن دیگری جواب میداد امروز با جیبهای پر آمدهام.
به نقل از روزنامه مهد آزادی